ما سبزهای ساختارشکنیم و خواهان تغییــــر بنیادینِ رژیمِ حاکم برایران هستیم ، ما ازخواستِ مردمِ داخل کشورمان تبعیّت میکنیم ، دلبستــــه به کسانـی و یا جریانــــی نیستیـم. محمدرضا حیدری
۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه
آقای اصلاح طلب! به این تصاویر نگاه کن چیزی یادت می آید؟
قرار نبود این را بنویسم اما چه میشود کرد که یکبار و برای همیشه باید تکلیف خود را با شما مشخص کنیم. اگر شما می خواهید در آینده ایران روسیاه بمانید و همردیف جنایتکاران به حساب بیایید و حتی همراه با آن ها محاکمه شوید تصمیم شماست و کسی جلوی شما را نگرفته است. نمی دانم از چه می هراسید شاید با شناختی که از خودتان دارید گمان می کنید که در ایران آینده جایی ندارید و حکومت قراضه ی ولی فقیه و سو استفاده از مناصب تحت لوای او را به ایران آزاد ترجیح می دهید اما از آن چه که نمی توانید جلوگیری کنید خواست و اراده ی مردم است. هر انسان عاقل و هوشیاری اگر پای سود و منفعت شخصی یا حفظ قدرت پوسیده در میان نباشد می تواند دریابد که از حکومت اسلامی پایه گذاری شده در سال 58 جز باتلاقی گندیده و غیر قابل اصلاح چیزی باقی نمانده است که هر از چند گاهی افراد خودی را میبلعد و بدون شک نوبت شما هم خواهد رسید, همانگونه که این باتلاق به موسوی و کروبی که از خودی های نظام بودند و تازه شما از لحاظ درجه و شجاعت قابل قیاس با آن ها نیستید هم رحم نکرد. این حکومت مدت هاست که مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده است و جانشین امام زمان شما به چماق تکیه کرده است. آزادیخواهان این همه کشته ندادند و متحمل حبس نشدند که اقتدارگرایان تخم مرغ گندیده ی حکومت استبدادی-استصوابی را رنگ کرده به عنوان انتخابات جدید به مردم قالب کنند. مردم رنجدیده ی ما قریب 100 سال به دنبال آزادی هستند و هر بار منفعت طلبان بزدل کار آزادی را نافرجام گذاشته اند. مگر می شود که در یک قرن 3 کودتا و 2 انقلاب داشت و باز به آزادی نرسید و اندرخم یک کوچه بود! خیلی راحت قافیه را باختید و خون نداها و سهراب ها و صانع ها را پایمال کردید. آنوقت می گوییم چرا مصر و تونس توانست و ما نتوانستیم, در آن کشورها ارتشیان به مردم پیوستند ولی در ایران اصلاح طلب به ظاهر سبزی که همان واژه ی اصلاح طلب برازنده ی اوست چنین راحت با دیکتاتور خونخوار سازش می کند. درست است که حافظه ی ملت کمی ضعیف است اما نه آنقدر که سازش خیانتکارانه و ننگ آمیز شما را از یاد ببرد. در هر انتخاباتی که می خواهید شرکت کنید و هرچقدر که می خواهید برای رهبر معظمتان دستمال ابریشمی هدیه ببرید اما همانگونه که با شهیدان و همراهان در بند هیچ نسبتی ندارید, ملت هم با شما نسبتی نخواهد داشت و در تاریخ ایران منفور شمرده خواهید شد.
راستی آقای اصلاح طلب! یکبار دیگر به تصاویر بالا نگاه کن. چیزی یادت آمد یا هنوز فراموشی گرفته ای؟
۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه
سکوت و مماشات مجمع روحانیون مبارز ،در رابطه با کشتار مردم سوریه ،توسط رژیم بشار اسد
بار دیگر روحانیت مستقل و و غیر درباری در بزنگاه تاریخ و مقطعی حساس از اوضاع منطقه و جهان مورد قضاوت مردم کشورمان ایران، قرار گرفته است.یک طرف رژیم های تا دندان مسلح خودکامه اند، که برای حفظ ثروت و امکانات و قدرت خود از کشته پشته می سازند و سوی دیگر ،مردمی مظلوم ،تحقیر شده و منکوب قدرت فاسد زمانه ،که به قیمت خون و حتی جان خود، جهت حصول کشورشان به دموکراسی و آزادی و عدالت و رهایی خود و نسل های آینده از فساد و ستم و تبعیض ،مبارزه می کنند.مقطعی از تاریخ ،که در آن فرهیختگانی چون نائینی ها ،شریعتمداری ها و منتظری ها،با پشت کردن به قدرت و پیوستن به مردم ،دوش به دوش آنان ،علیه قدرت مداران و جیره خواران آن ،همچون فضل الله نوری ها، مبارزه نموده و در غایت امر، به حکم تاریخ ،پیروزی نهایی را به مردم خود بارمغان آورده و نام نیکی از خود، در تاریخ به یادگار می گزارند.اکنون نگاه مردم ایران و منطقه نیز به مجمع روحانیون مبارز است.اولین نکته ای که در ذهن مردم متبادر می شود ،این است ،چرا این مجمع که زمانی دبیرکل آن مبتکر گفتگوی تمدن ها بود ،در مورد فجایعی که علیه مردم آزاده و مبارز و شجاع سوریه ،توسط یک حاکم جبار و خون آشام می رود، عکس العملی در خور و شایسته، نشان نمی دهد؟چرا به حکم حق ،علیه حمام خونی که رژیم فاسد سوریه ،علیه مردم مظلوم و بیگناه این کشور راه انداخته ،موضعگیری نمی کند؟آیا در دنیای عصر حاضر مردمان و دولتمردانی را سراغ دارید که علیه این ظلم و ستم موضعگیری نکند؟ پس این سکوت و محافظه کاری مجمع روحانیون مبارز در مورد فجایع سوریه چیست؟ بدیهی است در چنین مقطعی کسی از جامعه روحانیت ،که همه امکانات کشور را مصادره و به یغما برده و بخاطر حفظ همین ثروت و امکانات و قدرت غصبی خود،آزادی و دموکراسی معهود ،به مردم ایران را ،تبدیل به فساد و تباهی و حصر و زندان و تبعید و شکنجه و تجاوز و اعدام و مرگ حقوق بشر ،در ایران نموده است.انتظار موضعگیری علیه رژیم فاسد و قاتل بشار اسد را ندارد.چون می داند یکی از کلیدهای گشایش قفل درب آزادی بروی ملت ایران سقوط رژیم جبار و ستمگر بشار اسد است.آیا مجمع روحانیون مبارز نیز اندیشه مشابهی را در ذهن خود پرورش داده و بازگشت به قدرت به هر بهایی را انتظار می کشد؟ تا با حفظ رژیم فوق پنجه خون آلود اختاپوسی خود را همچون ولی فقیه حاضر،بار دیگر برای کسب قدرت بیشتر ،حواله مردمان بیگناه منطقه نماید؟ با توجه به مراتب فوق ،کمپین سفارت سبز ،این سکوت مجمع روحانیون مبارز را همسو با زیاده طلبی های اصلاح طلبان حکومتی و توطئه های جاری آنها علیه مردم دانسته ،آنرا محکوم نموده و خاطرنشان می سازد : نسل های آینده در حافظه تاریخی خود هرگز چنین مماشاتی را با صاحبان قدرت ،توسط جامعه روحانیون مبارز نخواهند بخشید.
کمپین سفار سبز
دفتر مرکزی-اسلو
نروژ
کمپین سفار سبز
دفتر مرکزی-اسلو
نروژ
۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه
اتحاد، اپوزیسیون و رهبری
با درود به تمام جانباختگان راه آزادی ، در طول تاریخ مبارزات مردم ایران برای کسب آزادی و دموکراسی نقش رهبری بسیار بارز و ویژه بوده است و این موضوع در فرهنگ سیاسی مردم ایران زمین نهادینه گردیده که همواره باید برای پیشبرد خواسته های خود بدنبال یک رهبری کاریزماتیک باشد .
اما در وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 وتقلب حاکمیت اسلامی و سرقت آرای مردم ، ملت ایران بایک خیزش استثنائی و بدون برنامه اولیه به خیابانها آمدند و با طرح شعار رای من کجاست ؟ حکومت را به چالش کشیدند و حاکمیت نیز با تصوراینکه می تواند مردم را با سیاست النصروبالرعب یعنی اعمال شکنجه و زندانی کردن فعالین سیاسی و اعدام آنان و کشتن مردم در خیابانها ، آنها را از طرح خواسته های به حق خود منصرف نماید به نتیجه مطلوب خواهد رسید.
در همان ابتدای راه در بین تمام اقشار جامعه این سئوال مهم مطرح بود که برای ادامه مبارزه و طرح سیستماتیک خواسته ها چه کسی یا گروهی می تواند رهبری این حرکت اعتراضی را بعهده بگیرد زیرا که هرچه حضور مردم در راهپیمای ها پررنگ تر می شد حکومت نیز خشن تر برخورد می نمود وازسوی دیگر هیچ راهکاری برای ادامه مبارزه از سوی نمادهای جنبش ارائه نمی گردید به جز اینکه این جنبش مسالمت آمیز است و یا همچنین به صدور بیانیه و محکوم کردن کشتار مردم قناعت می شد ، و طرح جامع و فراگیر برای برخورد جدی و مناسب با حاکمیت وجود نداشت ، البته نباید از انصاف هم دورشد ! بدیهی است آنها اگر قصد خود را برای صدور اعلامیه مبنی بر باقی ماندن مردم در خیابان و ادامه حضورشان تا احقاق خواسته هایشان را اعلام می کردند شاید زودتر در حبس خانگی قرار می گرفتند و یا امروز زنده نبودن و از سوی دیگرنیز یک نکته بسیار مهم وجود داشت و آن اینکه آنها خود از افراد موسس این جمهوری بوده اند و لذا هرگز نمی خواستند نا بودی آن را شاهد باشند و در چنین شرایطی از فرصت بوجود آمده نتوانستند استفاده بهینه کنند و مردم نیز روز بروز با فشار حاکمیت و برخورهای خشن با دادن هزینه زیاد مجبور به ترک خیابانها شده و ما شاهد فراز و نشییب حضور آنان بودیم . البته ناگفته نماند که هر گاه مردم قصد و اراده می کنند که در مناسبتی ویژه و با فراخوان برخی گروه ها از جمله دانشجویان و جوانان آزاده اقدامی علیه حکومت اسلامی نمایند حاکمیت به شدت با اعزام هزاران نیروی نظامی شهرها را تبدیل به پادگان نظامی می کند .
حال سئوال اساسی در این مقطع حساس از مبارزات مردم ایران این است : آیا طرح این سخن و کلام از سوی برخی فعالین جنبش که هر فرد خود یک رهبراست برای جنبش سبز کافی و کارساز بوده و یا اینکه نیاز به رهبری و یا شورای رهبری ضروری می نماید تا مسیر حرکت مردم دراینده و حضور آنان در خیابانها و یا اعتصابات و نافرمانی مدنی را مشخص و برنامه های بعدی مبارزه را معین وهمچنین در عرصه بین المللی نیز پیگیر مسائل اصلی جنبش اعم از نقض حقوق بشر و رایزنی با دول غربی برای عدم مماشات با این رژیم جنایت کار باشد و خواست ملت را از یک مجاری شفاف برای همگان بیان نماید .
اپوزیسیون موجود در داخل و خارج ازکشور از طیف های سیاسی مختلفی تشکیل شده است که متاسفانه هنوز به یک اتحاد حداقلی در خواستهای مشترک و ایجاد یک شورا و یا کنگره ملی نتوانسته است موفق عمل کند و قدمی اساسی و راهگشا بردارد لذا ، چنانچه امروز خواهان این هستیم که کشورمان را از بحرانهای آینده نجات دهیم باید هرچه سریعتر اپوزیسیون در راستای حل این مشکل یعنی عدم اتحاد که ریشه آن را می توان در طرح های پلید جمهوری اسلامی جستجو کرد که در طول سی و دوسال گذشته با ایجاد نفاق و سوءظن بین تمام ایرانیان آنهارا منفعل کرده است حرکت نماییم.
درهمین راستا اپوزیسیون باید به جای تلاش برای مطرح کردن مسائل اختلاف برانگیز نهضتهای ملی گذشته سعی کند با اتحاد خود روی محورهای حداقلی امروز ، آینده را پیش بینی نموده و فرصت سازی کند. فرصت های تاریخی همیشه پشت در منتظر ما نیستند. فرصت های قبلی گذشت و تمام شد باید به فکر فرصت سازی بود. چطور می توان در آینده یک فرصت تازه خلق کرد. متاسفانه اپوزیسیون تلاش می کند فرصت از دست رفته را زنده کند به جای اینکه با نگاه به آینده به ساختن فرصت تازه بیاندیشد.
لذا باید برای ایجاد اتحاد و امید دربین تمام ایرانیان از هر فکرو اندیشه و قوم و گروه اقدام عملی انجام گیرد و طرح یک نکته بسیار مهم در اینجا لازم است تاکید دوباره گردد : پاشنه آشیل این نظام همانا اتحاد بین تمام نیروهای اپوزیسیون می باشد و با تحقق آن اولین قدم در سرنگونی این رژیم برداشته خواهد شد.
محمدرضا حیدری
سخنگوی کمپین سفارت سبز =2011/06/19
آغاز اقدام نمایندگان مجلس برای استیضاح وزیر امور خارجه
به گزارش خبرگزاری فارس، امضاکنندگان این نامه دلیل استیضاح وزیر امور خارجه را نصب محمد شریف ملکزاده به عنوان معاون اداری و مالی وزارتخانه عنوان کرده و میگویند که «سوابق مسألهدار» وی مصالح خارجی نظام را به «خطر» میاندازد.
خبر استعفای محمد شریف ملکزاده، دبیرکل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و انتصاب وی به عنوان «معاونت اداری و مالی وزارت امور خارجه» روز گذشته، شنبه در رسانههای رسمی ایران منتشر شد.
نمایندگان مجلس با اشاره به «هشدار» دادستان تهران به وزیر امور خارجه در این رابطه و «بیاعتنایی» وی، آوردهاند: «با توجه به نقشی که وزارت امور خارجه در تأمین منافع ملی دارد و تمایل و تلاشی که سازمانهای جاسوسی برای نفوذ در این وزارتخانه دارند، و نیز جایگاه مهمی معاون اداری و مالی در چیدمان نیروی انسانی در سفارتخانهها دارد، اهمیت موضوع دوچندان میگردد.»
تا کنون ۲۵ نماینده مجلس از جمله احمد توکلی، محمدرضا باهنر، علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان و غلامرضا مصباحیمقدم این طرح استیضاح را امضا کردهاند. بر اساس آئیننامه مجلس، طرح استیضاح وزیران میتواند با حداقل ۱۰ امضا مطرح شود.
در نامه استیضاح وزیر امور خارجه آمده است: «گرچه انتخاب معاون از اختیارات وزیر است، ولی هیچ وزیری حق ندارد فردی را به معاونت نصب کند که اکثریت همکارانش در مدیریت قبلیاش بازداشت شده و خود وی نیز با اتهامات متعدد مالی و غیرمالی در شرف بازداشت است.»
مجلس شورای اسلامی از آبان ماه سال گذشته تحقیق و تفحص از عملکرد مسئولان شورای عالی ایرانیان را آغاز کرده است. «اقدامات موازی این شورا با وزارت امور خارجه، محل تامین هزینههای این شورا و رفت و آمدهای مشکوک به دعوت این شورا» از جمله محورهای این گزارش است. کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی نیز از اردیبهشت ماه جاری، ردیف بودجه شورای عالی ایرانیان، را حذف کرد.
محمدشریف ملکزاده در پی آغاز به کار دولت دهم با حکم اسفندیار رحیممشایی به سمت رئیس شورای صیانت از حقوق شهروندی ایرانیان خارج از کشور منصوب شد و پس از آن دبیری شورای عالی رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور را بر عهده گرفت. ریاست این شورا را اسفندیار رحیممشایی بر عهده دارد.
اصولگرایان مخالف دولت محمدشریف ملکزاده را از اعضای «جریان انحرافی» نزدیک به دولت میدانند. جریان انحرافی توصیفی است که اصولگرایان منتقد دولت درباره اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیسجمهوری ایران و نزدیکان وی به کار میبرند. در ماههای اخیر شماری از نزدیکان اسفندیار رحیممشایی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند.
منبع رادیو زمانه
۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه
جنایات خمینی شهر، جنایتی کم نظیردر کشور ایران، زیر سایه سلطنت مطلقه ولی فقیه
بیش از سه دهه از انقلاب ایران که از روز اول بسرقت رفته است نگذشته است که دهشتناکترین جنایت در کشور به ظاهر اسلامی و امام زمان که تحت سیطره سلطنت مطلقه ولی فقیه ظالم است انجام گرفته است. در حکومت فقیه ظالمی که برای سرکوب ملت از برگزاری تشیع جنازه و مراسم ختم کسانی که بدست همین رژیم جلاد کشته شده اند جلوگیری می کند.
و برای خفه کردن صدای ملت خیابان های شهرها را از نیروی مسلح و پلیس و ساواکی بدتر از شاه پر می کند. و تمام اراذل و اوباشی که شستشوی مغزی شده اند با پول به جان ملت می اندازد. حکومت ولی فقیه آنچنان دستان جنایتکاران و اراذل و اوباشی همدست خود را باز گذاشته است که در روز روشن از شهرهای منتصب به خمینی شهر، وارد باغی شده و دست جمعی تمام مردان را دستگیر، حبس، و در بند می کنند و باهم به زنانی که شوهرانشان در بندند تجاوز می نمایند.
حکومتی سراتاسر فریب و ریا، که تا این حد همدست اراذل و اوباشی که کمترین کارشان تجاوز به مردم آن هم دست جمعی است گویای این مطلب است که این حکومت مخصوصا با صدور مجوز تجاوز ابتدا در زندانها، و بعد در جامعه نهایت چهره درنده خویی و جنایت آمیز خود را به ملت نشان می دهد. تا بی غیرتی و بی ناموسی ، بی تفاوتی در جامعه پراکنده شود و آنها با خیال آسوده بر گرده مردم سوار شوند و درخواست مردم تنها افزایش نگهبان برای دروازه های شهر و سایه بان بیشتر برای صفوف طولانی در مدخل شهر از ولی فقیه داشته باشند تا این حکومت با فراغ خاطر به چپاول مال و اموال و ناموس ملت بپردازد.
همین حکومت برای خفه کردن صدای اعتراض چند دانشجو، هزاران مامور و پلیس را بسیج می نماید تا در سرکوب آنان با بی رحمی تمام ، فجیعترین اعمال ضد بشری که در هیچ تاریخی از کشور ایران و حتی در جهان بانام دین و یک رهبر دینی دست به چنین اعمالی نزده است.
در سراتاسر بلاد جهان علی الخصوص در اروپا و آمریکا یا هر نقطه از جهان اگر چنین جنایت دهشتناکی انجام یافته بود حکومتی سرنگون می شد.
همانگونه که شاهد بودیم چند ماه پیش بدلیل خودسوزی یک نفر در تونس باعث انقلاب و سرنگونی حکومت بن علی شد.
اما چه شده است که در کشور آقا امام زمان با بودن هزاران مرجع و روحانی و ملت اسلامی ، چنین محو تماشای این جنایت عظیم شده اند که انگار آب از آب تکان نخورده است.
این سوالی که باید از ملت و مسئولین بی غیرت این نظام به تمام معنا، ظلم و خیانت پرسید که چه بلایی سر ملت آمده است و چه بلایی سر مراجع عظام آمده است که از دست زدن و سوت کشیدن و شادی چند جوان ، سینه چاک می کنند و وا اسلام سر میدهند اما از تجاوز 15 نفر از اراذل و اوباش به نوامیس ملت در شهر منتصب به خمینی شهر همان کسی که میخواست برای ملت آب و نان و معنویت بیاورد. اما چنین بلایی به جان مردم و حکومت افتاده است که هولناکترین جنایات تاریخ بشری در این کشور اتفاق می افتد اما صدایی بلند نمی شود و ملتی مبهوت ودر سکوت منتظرند شاید امام زمان ظهور کند.
آیت الله وحید خراسانی از نشان دادن چهره حضرت عباس گفتن بیضه اسلام بخطر افتاده و ما عاشورایی بپا کنیم و چه ها کنیم تا حکومت جرئت نکند چهره حضرت عباس را نشان دهد اما در مقابل کشتار ملت ، تجاوز به زندانیان، تجاوز دست جمعی اراذل و اوباش به نوامیس ملت در روز روشن آنهم دست جمعی در مقابل هم در یک مکان ، رگ غیرت هیچ مرجعی را تکان نداده و همه راضی به این همه جنایت و خیانت هستند.
اگر از آسمان سنگ و عذاب و آتش بر ما ملت ببارد بی جهت نیست که مستحق هستیم وگرنه پاشنه خانه مراجع را با حضور خود بدر آورده و از آنان که با پول همین ملت زندگی می کنند می خواستیم که در مقابل این همه خیانت و جنایت روز افزون تماشاگر نباشند و راضی و خشنود شب سر بر بالین نگذارند و حتی ظاهری هم که شده اعلامیه ای و حرفی بزنند.
بر هر ایرانی با غیرت، انسان، با شرف، که خوی انسانیت در او زنده است و هنوز امیدوار است که روزی فرا نرسد که این جنایت بر سر خواهر و دختر و زنان خودشان بیاید. جهت پیش گیری از چنین حوادث دلخراش و تکان دهنده ، شرم آور، که کافی بود حکومت ها به سقوط کشیده شوند. مباد که ملت ایران به تماشای چنین اعمالی بنشینند که فردا عذابی سخت نازل شود.
بر هرکس ، اعم از روزنامه نگار، خطباء، روحانیون، کارگران، معلمین، سیاسیون، انجمن های مشاغل مختلف در کشور، و همه اقشار جامعه لازم است که در کور کردن چشم این خیانت کاران که بنام دین ، دست اراذل و اوباش را باز گذاشته اند برای بر چیدن این حاکمیت سراسر دروغ و فریب اقدامی انجام دهد و ترس را کناری نهیم و مرگ با عزت و شرف را بپذیریم اما سازش با این حکومت مطلقه ظلم و فساد را کنار نهیم که آب از چشمه گل آلود است و این حکومت نیاز به یک جراحی بزرگ دارد.
از تمام گروههای فعال در مخالفت با این همه ظلم و ستم که بر ملت می رود درخواست می شود برای یکبار و همیشه دست در دست هم با یکدلی و یکزبانی جهت تغییر بنیادین این حکومت اصلاح ناپذیر اقدام نمایند که هر کس در این امر کوتاهی کند بداند شریک در جنایات این رژیم سراسر ظلم و تباهی است.
همانطور که اگر انسانی دست به کشتن کسی زد در همین سلطنت مطلقه فقیه قصاص می شود اکنون این حکومت ولی مطلقه فقیه ایران سالهای سال است دستانش به خون و شکنجه و ظلم آلوده شده است و اکنون هیچ راهی باقی نمانده است جز برکناری و تغییر ریشه ای این حکومت، و در این راستا می طلبد که همه یکصدا با هم تغییر اساسی را خواهان باشند و بیش از این انرژی خود و ملتی را به هدر ندهند.
امروز روزی است که حکومت ولی فقیه به پایان خود رسیده است و بیش از 32 سال است که هر روز جنایات هولناکی بر ملت ایران تحمیل نموده است. یکبار برای همیشه علیه این همه ظلم وستم قیام نموده و همگان از زمامداران نالایق و جنایتکار ایران بخواهیم به کنار روند و حاکمیت ملت را به خودشان بسپارند. کوتاهی در این امر مهم شریک شدن ما در ریختن خون عزیزانی است که این رژیم هر روز دست به آن می زند و بدانیم که با سازش با ظالمین دنیا و آخرت خود را تباه می نمائیم.
موسی یکبار مقابل فرعون قیام کرد و خداوند او را یاری کرد و حکومت فرعون را بر چید فرعونیان نشان داده اند که اصلاح ناپذیرند و هر فرصتی که بیابند بر جنایات خود می افزایند.
بار دیگر در پایان یاد آور می گردد جنایات عظیم خمینی شهر اصفهان فراموش نشود و جهت محکوم نمودن، عاملان اصلی این جنایت که حکومت فرعونی است نهایت سعی و تلاش خود را بنمائیم و این کربلای ایران را، که حرامیان و اشقیاء هر روز دست به چنین اعمالی وحشتناک و دلخراشی می زنند بگوش علماء رسانده تا فریاد مظلوم کسانی که به آنها تجاوز شده است را بگوش حکومت برسانند و چنین آسان از کنار آن نگذرند که دیر یا زود وابستگان آنها یا مردمی دیگر بدست این اراذل و اوباش گرفتار خواهند شد.
هر ایرانی با شرفی باید تصور کند این حادثه برای خود او پیش آمده است آیا سکوت و رضایت، فاتحه انسانیت در ایران نیست؟!!!!
احمد ملکی دیپلمات پیشین و عضو کمپین سفارت سبز
۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سهشنبه
علماء و روحانیون محترم آیا زمان شکستن سکوت فرا نرسیده در مقابل حکومتی که با سرنیزه بر مردم حکمرانی می کند. بدانید این سرنیزه سرانجام ...
علماء و روحانیون محترم آیا زمان شکستن سکوت فرا نرسیده در مقابل حکومتی که با سرنیزه بر مردم حکمرانی می کند. بدانید این سرنیزه سرانجام به قلب حاکمان فرو خواهد رفت. اما من و تو در کجای این جریان قرار داریم
سوال مهمی که باید همیشه از علماء و روحانیون پرسید اینست که شما در شرایط کنونی شاهد هستید چه بر سر مردم این کشور باصطلاح اسلامی می آید آیا طرف ملت هستید یا با حاکمان ستمگر همساز شده اید؟
آیا هر روز حوادث بیشماری از ظلم و جنایتی که اتفاق می افتد قابل توجه شما نیست؟!!!
آیا کشتن انسانهای بیگناه به دست ظالمین جنایت علیه بشریت نیست؟ اگر هست پس چرا در مقابل این همه فجایع که اتفاق می افتد مهر سکوت بر لب زده اید؟
آیا این مشخصات کشورآقا امام زمان که شما مراجع عالیقدرآن هستید باعث افتخار است؟20میلیون فقير، 5 ميليون بيكار البته اگر آمار زنان را محاسبه کنیم بیشتر می شود، 4 ميليون معتاد، 300 هزار زن تنفروش ؛ 14 ميليون بيمار روانى ، 600 هزار كودك كارگر ،يك و نيم ميليون محروم از تحصيل،8 ميليون بيسواد، 180 هزار نابغه فرارى با 30 تريليون و400 ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها، 450 هزار تصادف در سال، 40 هزار بيمار ايدزي، سن بزهکاري زير 10 سال، کف سني فحشا 14 سال، و کف سني اعتياد 13 سال، پر شدن زندانها از جوانان بیگناه به جرم اعتراض به ظلم و بی عدالتی، شکنجه زندانیان تا دم مرگ، تجاوز به زندانیان سیاسی، اعدام هر روز در زندانها و گوشه میادین شهر، فروش اعضای بدن انسانها، بیش از 11 میلیون پرونده قضائی، و جرائم بسیار بزهکاری، 50 درصد طلاق و..... صدها ناهنجاری و گرفتاریهای دیگری که در این کشور امام زمان وجود دارد، آیا همه مورد تائید شما علماء و روحانیون گرامی است؟
بر تک تک مردم است که از بی تفاوتی و انفعال خارج شوند و در این مسیر همگان، اعم از دانشجویان، استادان ، اندیشمندان، پزشکان ، انجمن ها، گروها، احزاب، روحانیون و علماء طرفدار مظلوم و حقیقت، و تمام اقشار جامعه که نفس می کشند و نامشان را می توان انسان نامید بیش از گذشته حرکتی بسوی بیوت مراجع داشته باشیم، همچون نفس کشیدن ضروری است که به هر طریق ممکن مراجع و علمائی که صفوف خود را از ملت جدا کرده اند و همسنگر حاکمان ظالم شده اند یا سکوت پیشه کرده اند که هیچ فرقی بین کسانی که دست در دست ظالمان دارند و کسانی که با سکوت نظاره گر ظالمان هستند، نیست هر دو یکی هستند.
ارتباط با آنها حضورا در دفاتر مراجع، با نامه ، تلفن، ایمیل، و به هر روشی که ممکن است مدام و مستمر به علماء یاد آور شویم و به آنها بگوئیم تا کی می خواهند در مقابل اینهمه ظلم و جنایت فقط شاهد و تماشاچی باشند.
این مسیر را ما باید بارها و بارها همچون نفس کشیدن که لازمه زنده بودن است هر روز تکرار کنیم چرا که آنان را در شرایط و موقعیتی قرار دهیم که سرانجام یا علنا اعلام موضع نمایند که حق با حاکمان ظالم است یا طرف مظلوم را بگیرند و از سکوت و بی تفاوتی خارج گردند.
ما انجام وظیفه کنیم و در این مسیر شادمان و پرانرژی باشیم زیرا هر کاری که در توان ماست به انجام برسانیم و خوشحال از آن باشیم و اگر آنها از مسئولیت شانه خالی کردند بگذار آنان در محضر دادگاه الهی و مردم پاسخگو باشند آنروز دیر نیست.
ما با انرژی و توان کامل مسیر حق و دفاع از مظلوم را می پیمائیم و هر لحظه شادمانتریم
بگذار ظالمین رنجور باشند. ظالمین ناامید باشند. ما باید با شعله شمع های خود هستی ظالمین را آتش بزنیم اما خودمان سرشار از انرژی و نیرو باشیم.
چرا ما که در مسیر حق هسیتم لحظه ای ناراحت باشیم آری در این مسیر رنج هست اما مصائب نیز شیرین هستند. درد و رنج و غصه را بر ظالمین همچون بلایی فرود آوریم. اما خود را محفوظ نگهداریم.
ظالمین در ظلمت هستندو مرگ می آفرینند ما که جز از عشق، صلح و زندگی سخنی نداریم چرا ما در رنج و حرمان بسوزیم. آتش در محفل ظالمان بیاندازیم و خود از این حرکت و انجام وظیفه که بطور مستمر انجام می دهیم راضی و خرسند باشیم.
بگذار ما به هر شکل ممکن به مراجع و روحانیون اخبار ظلم ها را برسانیم اگر آنها سکوت کردند خود پاسخگوی اعمالشان باشند که روز حساب در این دنیا نیز دیر نیست. همین سکوتشان در مقابل ظلم دلیل رنج و عذابی است که انسانها گرفتار آن شده اند وگرنه آنکه در جوار حق و بارگاه الهی حضور دارد از کشتن انسان بیگناهی تا قاتل و ظالم را مجازات ننماید از پای نخواهد نشست.
بگذاریم حاکمان هر روز ترسشان بیشتر شود وگرنه ما که به حق پیوسته ایم قطره ای هستیم که مرگمان همان پیوستن به دریاست چه باک...
از یاران جنبش سبز درخواست دارم بیشتر با مراجع از طرق مختلف درارتباط باشیم و از آنها بخواهیم که جوابگو باشند اگر آنها ساکت ماندند، آنان در تاریکی هستند شما که شمعی روشن کرده اید شاد باشید اگر چه آنها با سکوتشان بر ظلمت و ظلم می افزایند اما من و تو با فریاد و اعتراض و آگاهی بخشیدن هر یک شمعی روشن می کنیم و هر روز بر این نور می افزائیم.
سرانجام حکومت از جمع شدن میلیونها شمع خواهد سوخت. مطمئن باشید آتش این سوزش به چشم می آید. پادگانی شدن تهران در 22 خرداد 90 از حضور همین مردم است که چنین رعب و وحشت بر دل خامنه ای و حاکمان ظالم افکنده است.
آنچه به شما در مسیر حق خواهی و دفاع از مظلوم، انرژی و قدرت می دهد الهی است. و در این مسیر الهی لحظه ای تردید نکنیم.
دردها، رنج ها، غصه ها، خشم ها، آتش ها را بطرف سلطنت مطلقه ولی فقیه پرتاب کنیم و آنانرا در این عذاب گرفتار نمائیم. و خودمان از اینکه آتشی بر خرمن آنان می زنیم شاد و خرسند باشیم که یار مظلوم هستیم و علیه حاکم ستمگر اقدامی می کنیم.
مگذاریم که یاس و ناامیدی برای حتی یک لحظه ما را در بر گیرد بگذارید آدم کشان جنایتکار که در تاریکی مطلق قرار دارند رنج بکشند و نا امید باشند و بترسند. ما که در این مسیر نورانی با حضور خدا دلمان قرص و محکم است ضربات محکمتری بر آنها فرود آوریم.
در پایان نزدیک 4 ماه است که رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و 32 سال است یاران این جنبش در سیاهچال های این دژخیمان در بند هستند برای رهایی آنها بر تک به تک ماست که تلاش خود را مضاعف کنیم و یکی از مواردی که بایستی به علماء بیش از پیش گوشزد کنیم این شکنجه و آزار زندانیان است که دل هر انسانی که ذره ای شرف و انسانیت و یک جو وجدان داشته باشد بدرد خواهد و لحظه ای خدا را راستین و حقیقتا حس کرده باشد بی تفاوت نخواهد ماند.
چند روز پیش هاله سحابی دختر عزت الله سحابی با درد و شکنجه ماموران ظالم فرعون خامنه ای به شهادت رسید و دیروز 22 خرداد ماه هدی صابر را در زندان سلطنت مطلقه فقیه به شهادت رساندند. وظیفه انسانی همه ما می باشد که هر دم این کربلای ایران را تازه و تازه تر کنیم و فریاد این مظلومیت ها را بگوش جهانیان و ایرانیان و مراجع و هر کس که سکوت اختیار کرده است برسانیم.
با همبستگی و اتحاد خود همه در یک صف علیه سلطنت مطلقه ولی فقیه قرار گیریم که پیروزی با اتحاد بدست می آید و آنروز با همت مردم و خواست الهی نزدیک است.
احمد ملکی دیپلمات پیشین و عضو کمپین سفارت سبز
۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه
بیانیه کمپین سفارت سبز بمناسبت قیام ملی 25 خرداد،علیه کودتای انتخاباتی سال 1388 رژیم جمهوری اسلامی
مردم شجاع مبارز و متحد ایران، با دو سال مقاومت بی امان خود در مقابل جباریت رژیم ولی فقیه با سیاست النصر بالرعب آن (پیروزی بر اساس ایجاد ترس) نشان دادند، هر نوع ترفندی اعم از جنگ زرگری یا حقیقی بین جناح های رژیم بر سر تقسیم دلارهای نفتی یا ترسیم و اجرای سناریوهای گوناگون و سیاه بازی و ایجاد بمب های خبری در آستانه هر حرکت تعرضی آنان علیه رژیم فاسد و ستمگر ولی فقیه ،بعلت تکرار و تداوم و عادت ذهنی و بی اثر شدن این مظالم در مقابل اراده مصمم و استوار آنان برای سرنگونی رژیم، دیگر، اثر خود را از دست داده است.
چه هاشمی و خاتمی بخواهند و بتوانند جام زهر دیگری در رژیم جمهوری اسلامی به ولی فقیه بی کفایت و نا لایق علی خامنه ای بنوشانند، چه سناریوی کودتای امنیتی نظامی 22 خرداد را با یک کودتای تمام عیار نظامی بپایان برسانند، آنچه که مسلم است آثار برانگیزنده ،قیام ملی و میلیونی 25 خرداد بعنوان الگوی رهایی بخش آزادی، دموکراسی مردمان منطقه، همچون آتش فشانی خروشان برای نابودی رژیم های دیکتاتور و ستمگر، اعم از اسلامی یا سکولار ،هر روز و هر لحظه می جوشد و می خروشد و به پیش میرود. توپی که آن روز توسط مردم آزاده و قهرمان ایران شلیک شد،تاکنون دو دروازه دیکتاتوری مصر و تونس را بکمک مردمان مبارز این دو کشور در نوردیده و عنقریب با گشودن دروازه های لیبی و بالاخص رژیم بعثی سکولار سوریه و تحویل قذافی مجنون و بشار اسد جنایتکار به دادگاه جنایی لاهه، بالنده تر از همیشه آخرین دروازه رژیم عصر حجری، بت پرستی و قبیله ای ولی فقیه جمهوری اسلامی ایران را فتح نموده، علی خامنه ای،این زاده مکتب ماکیاولیسم سیاه و ارتجاعی غرق در دروغ،نیرنگ،فساد،ظلم و جنایت را تحویل دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایات علیه بشریت خواهد نمود
گرچه این اتحاد، مبارزه و پیروزی آسان بدست نیامده و ملت ایران، سوگوار عزیزان خود از ندا تا هاله، از سهراب تا فرزاد،از شیرین بانوی سنندجی تا سیامک پورزند تهرانی و نیز نگران عزیزان دیگر خود از طبرزدی و زیدآبادی تا مجید توکلی، از نسرین ستوده تا محمد سیف زاده، از پناهی تا رسول اف،از شیخ بزرگ جنبش سبز کروبی تا مهندس موسوی و هزاران قهرمان ملی بی نام و نشان زندانی و شکنجه شده خود است.
اما وقتی جناحی از راس هرم قدرت، رییس جمهور محبوب ولی فقیه و حاصل کودتا را، به تقلب در انتخابات و خرید 9 میلیون رای متهم می کند .یا مشاور وی را جادو گر می نامد،یا بخاطر ترس و وحشت جناحی دیگر از حاکمیت ،مراسم سوگواری برای پدر از دست رفته دختری مظلوم ،به قتل این دختر بیگناه می انجامد. یا وحشت و ترس از تابستان خشم مردم ایران ،تمامیت ستون پایه هرم قدرت را به رعشه می اندازد. نشان از فروپاشی ، از هم پاشیدگی و ضعف مطلق رژیم و بالعکس حاکی از نتیجه بخش بودن و به ثمر رسیدن جنبش مردم ایران در مبارزه برای آزادی و دموکراسی و نوید پیروزی عنقریب شان با یک حرکت آگاه، فراگیر، متحد، بالنده، خروشان، خلق الساعه و نهایی است.
زنان و مردان شجاع و قهرمان ایران در 25 بهمن ماه گذشته با اتحاد خود و حضور میلیونی و شعار ،مبارک بن علی نوبت سید علی، سرنوشت نهایی خود را رقم زدند.عنقریب گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران اعزام میشود. دست رژیم را در ارتکاب جنایت می بندد.برابر حقوق بین الملل، بررسی و تحقیق در مورد جنایت علیه بشریت هیچگاه تعطیل و فراموش نشده و تنها موردی است که در حقوق قضا، عطف به ما سبق میشود.در نتیجه تمام کسانیکه حکم اعدام یا زندان و شکنجه داده، مرتکب جرم علیه بشریت شده اند، به دادگاه بین المللی فراخوانده میشوند. بالعکس سروقامتان،پیشانی بلندان،سرفرازان و آزادگانی که هم اکنون در زندان ولی فقیه گرفتارند و شکنجه می شوند چشم و چراغ و امید ملت ایران برای آینده اند، که در حال حاضر با تحمل حصر و زندانی شدن خود می آموزند در مدیریت حکومت مردمی آینده از اعدام،زندانی سیاسی،حصر و شکنجه اثری نباشد.پاشنه آشیل رژیم ولی فقیه اتحاد و اجماعی بود و هست که بعد از کودتای 22 خرداد دو سال پیش بر محور خواسته های حداقلی: آزادی، دموکراسی، رعایت کامل منشور جهانی حقوق بشر اعم از سکولاریسم و رفراندوم آزاد و نهایی، بین ایرانیان داخل و خارج بوجود آمد.گرچه میلیاردها دلار نفتی باد آورده و هزاران سناریوی دروغ و فریب و بمب های خبری و سیاه بازی ،خرج ازهم پاشیدگی این اتحاد تاریخی و فراگیر گردیده ،اما به کوری چشم ولی فقیه، این اتحاد و یک دلی و یک رنگی مردم ایران ،علیرغم همه ترفندها و خرجها با قدرت تمام تا پایان تاریخ ادامه یافته و عنقریب جهانیان، یکبار دیگر شاهد شعله ور شدن جرقه آتش زیر خاکستر خشم ملت ایران، علیه سید علی خامنه ای و رژیم جهل و جنون جمهوری اسلامی و در آغوش کشیدن شاهد پیروزی و آزادی نهایی ملت ایران خواهد بود
کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی اسلو
نروژ
۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه
اتحاد و وحدت بین همه نیروها و گروههای مخالف حکومت ظالمانه و دیکتاتور ایران، جهت تغییرات اساسی و ریشه ای، تنها راه پیروزی سریع ملت ایران است.
قریب 33 سال از عمر حکومتی فاسد و دیکتاتور می گذرد. سران امروز و دیروز انقلاب ملت ایران را بسرقت بردند و از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب سعی در فریب دادن ملت با تهمت و دروغ بودند. از همان روزهای اول انقلاب بزرگ مردی مثل آیت الله طالقانی را در تنگنا قرار دادند و آن مرد بزرگ آینده سخت و رنج آوری را می دید. از همان مجلس اول خبرگان که مرحوم آیت الله طالقانی و مرد جلیل قدر دکتر گلزاده غفوری از اعضای مجلس خبرگان، با بند قانون اساسی در خصوص ولایت فقیه مخالفت نمودند. آنان می دانستند با ولایت فقیه استبداد و دیکتاتوری بدتر از شاه در کشور حاکم خواهد شد و چنین شد که دیدیدم.
رژیم سرتاسر دروغ و جنایت در این سه دهه هزاران نفر از بهترین جوانان این کشور را در زندانهای مخوف با بدترین شکنجه ها محکوم به مرگ نموده است و روزی نیست که این چوبه های دار در گوشه ای از خاک کشورمان بر پا نباشد.گویی شالوده این رژیم را با خون و مرگ ساخته اند و حقیقتا نیز چنین است. از خشم و نفرت، از ظلم و جنایت، از بیدادگری و خیانت ، پایه های این حکومت بر خون و شکنجه استوار است. از خلخالی گرفته تا احمد خاتمی و جنتی و یزدی، خامنه ای، احمدی نژاد و.... دیگر سران آدم کش این نظام هر سلول بدنشان از خشم و نفرت، خون و آدم کشی، وجنایت علیه ملت ایران لبریز است گویی اینها آمده اند تا همچون آیت الله خمینی انتقام پدر خود را از ملت ایران بگیرد همچنان که دیدیدم از روزی که این حکومت شروع بکار کرد با ریختن خون و کشتن ایرانیان دستانش را به جنایت علیه بشریت آلوده ساخت. و اعلام نفرت و جنگ به جهان همه را دشمن ایران کردند و آنان انتقام گذشته خویش را از ملت ایران گرفتند و تا امروز نیز این کشتار و شکنجه ادامه دارد.کدام حکومتی در دنیا به نام خدا و پیامبر اینهمه جوانان ایران را در زندانها به مرگ محکوم نموده است. بیش از هزاران نفر در بدترین شرایط زندانهای ایران از صحنه روزگار حذف شده اند این حکومت از روز شروع کارش برای ملت مرگ و نیستی را به ارمغان آورد قبرستان ها را آباد کردند و شهرها را خراب، فرهنگ معنویت را نابود نمودند و چنین شد که رحمت و نعمت از این کشور رخت بر بست. و ویرانی و جغدها بر خرابه های کشور لانه گزیدند. نزدیک به 33 سال است که این رژیم هر اصلاحگر و منتقدی را با بی رحمی تمام به سلاخ خانه برده و علاوه بر کشتن افراد آبرو و حیثیت آنان را نیز بر باد داده است. زیرا این سیستم حکومت معتقد است که باید ریشه مخالف را خشکاند. و برای نابودی مخالف از بدترین و جنایتکارانه ترین طریق های ممکن دست به حذف آنان دارد. حکومت فرعونی همیشه با تهمت و خفقان و ایجاد ترس و رعب در ملت سعی در خفه کردن هر نطفه ای حق و آزادیخواهی را دارد.
مورد توجه برادران اصلاحات است که بدانید چنین حکومتی هرگز حتی یک درصد نیز اصلاح پذیر نبوده بلکه تا قوت و جانی بگیرد هر روز بیشتر و بدتر از گذشته دست به وقیح ترین و فجیع ترین اعمال ضد بشری دست خواهد زد همانگونه که تجاوز به زندانیان و بی آبرو کردن خانواده و زندانی از شیوه های همیشگی این حکومت فاشیستی بوده است. همگان می دانند آب از سرچشمه گل آلود است، ریشه این درخت خراب است و بایستی این درخت را از ریشه در آورد. این دندان را باید از ریشه کند و دور انداخت. اینان گرگانی هستند که رحم و مروت در وجودشان نیست. اصلاح آنان، بذر کاشتن بر روی سنگ، به هدر رفتن نیروی انسانی ملت است و آب در هاون کوبیدن. دستان زمامداران این حکومت از آهن است و قلبهایشان همچون سنگ.
اگر غیر از این بود مگر ممکن است انسانی ذره ای شرف و وجدان داشته باشد و با ملتی که در تظاهرات سکومت شرکت نمودند چنین بی رحمانه و وحشیانه دست به وقیح ترین و شنیع ترین عمل غیر انسانی بزند. و سران جنبش سبز ملت ایران را آقایان موسوی و کروبی را در زندان حبس نماید.
نزدیک به چهار ماه است که آنان در بند گرفتارند و دوستان اصلاحات و مخالفین و دیگر زمامداران کشورهای دنیا و حقوق بشری هیچگونه اقدامی جهت رهایی زندانیان سیاسی ایران انجام نگرفته است. بنابراین وظیفه ما بیش از گذشته سنگین است که با اتحاد و همدلی رهایی تمامی زندانیان سیاسی و ملت ایران هر روز بر اتحاد خود بیفزائیم و یکصدا علیه جرثومه ظلم و فساد در ایران باشیم.
هر روزی که این حکومت ادامه دارد دستانش به جنایت و ریختن خون جوانان بیشتری آلوده می گردد و در زندانهای سراسر کشور اعمال فجیعی در حال رخ دادن است.
هر جوانی که که جانش ستانده می شود من و تو مسئولیم جوانان این کشور به جرم اعتیاد و قاچاق هر روز به مرگ محکوم می شوند چه کسی مسئول آنان می باشد حکومت است که ثروت این ملت را به باد می دهد و در سراسر دنیا دست به اعمال فتنه و آشوب می زند. سپس جوانان بیکاری که از بدبختی و جهل و ظلمتی که این حکومت ایجاد نموده آنان را در تله گرفتار می نماید. مسئول تمام این نابسامانی ها، زمام داران نالایق و دیوانه ایران است. مخالفین ظالم به هوش باشید و هوشیار، مسئولیت شما سنگین است.
بر تمامی گروهها است که یکبار برای همیشه دست از منیت و خودخواهی بر داشته و دستان خود را در دست هم قرار داده و در کنار هم با یک نظر مشترک، که ایران به تغییرات اساسی نیازمند است در راه پیروزی قدمهای بزرگتری را بر دارند. چرا که تمام تلاشی حکومت دیکتاتور ایران است تا به هر شکل ممکن در صفوف مخالفین اختلاف انداخته و در این مسیر همیشه دست به نیرنگ و فریب زده و لحظه ای غفلت نخواهد کرد.
آنان هزینه های بسیار می کنند تا مخالفین این حکومت نتوانند دور هم جمع شوند و در یک نظر مشترک گفتگو نمایند. اگر خوب به اخبار و رویدادهای کشور از جمله معرکه گیری و دیگر بازیهایی که هر روز مرتکب می شوند دقت نمائیم متوجه می شویم نهایت تلاش آنان است تا در صفوف مخالفین اختلاف بیاندازند و با تهمت و دروغ و ایجاد جنگ درونی گروهها و هرز دادن انرژی و توان آنان با هم به نقشه اصلی حکومت کمک گردد.
هر گروه مخالفی که می خواهد جهت بر پایی حکومت مردم بر مردم قدمی بر دارد و برای رهایی و آزادی کشور از یوغ این ستمگران که ثروت ملت را به یغما می برند و هویت و فرهنگ معنوی امان را نابود کرده اند. برای استقرار یک نظام دمکراسی در ایران و پایان دادن به این همه ظلم و جنایت بیائید دست اتحاد به هم داده و کفه مطالبات خود را در استقرار دمکراسی و تغییرات ریشه ای نزدیک نموده و سریعتر به خواست ملت که همان پیروزی بر ظالمین است نزدیک گردیم.
تمامی گروهها و ایرانیان مخالف این حکومت ظالمانه توجه داشته باشند اگر می خواهید قدمی جهت بر پایی حکومت آزاد و مردمی در ایران اقدام نمائید دست از اختلاف برداشته و تمام توان خود را جهت این خواست بزرگ بکار گیرید. هر کس غیر این اقدامی کند آب به آسیاب دشمن ریخته و دقیقا در جهت خواست آنان که ایجاد جنگ بین نیروهای مخالف است اقدام نموده است. این حکومت از طریق رسانه های مختلف سعی در اعمال اختلاف در بین همه نیروها را دارد تلاش همگی ما این باشد که این حیله و نیرنگ این حکومت مکاره را نقش بر آب کنیم. و جز با اتحاد و وحدت بین هم و رسیدن به یک نقطه مشترک که ایجاد دمکراسی، و انتخابات آزاد است راهی دیگر نمی باشد .
در آستانه 22 خرداد تمامی تلاش مضاعف حکومت غاصب و دیکتاتور ایران سعی در برنامه اختلاف بین گروههای مخالف را دارد که بر همه نیروهای آزادیخواه است که این حیله های شناخته شده حکومت را از بین ببریم و به هدف اصلی خود که حذف ولایت مطلقه ظللم و ستم در ایران است کمک نمائیم.
از قیام ملت سوریه درس گرفته و هوشیاری مخالفین حکومت سوریه ، سرمشق ما باشد که چند ماهی از قیام ملت نگذشته سران کلیه مخالفین و گروههای بشار اسد درکنار هم قرار گرفته و علیه حکومت خودشان دست به اقداماتی بزرگی زدند که امیدواریم با پیروزی ملت سوریه بر حکومت ظالمانه بشار اسد، توان و انرژی ملت ما را دو چندان نموده و درس عبرتی برای اتحاد ایرانیان باشد. بیستم خردادماه روز جمعه مردم سوریه بار دیگر به خیابانها خواهند آمد تا تکلیف رژیم خودکامه سوریه را یکسر کنند.
امیدواریم ملت ایران نیز در آستانه 22 خرداد باردیگر به سران این نظام فاسد نشان دهند که ما از پای نخواهیم نشست و تا پیروزی حق بر باطل علیه حکومت ظالم و مطلقه سراسر ظلم و فساد خامنه ای تا آخرین نفس راه حسین بن علی را خواهیم رفت و هر لحظه رقص کنان در این مسیر الهی و نورانی با نشاط و انرژی مضاعف لحظه ای از پای نخواهیم نشست. پیروزی نزدیک است اگر مردانه اراده و همت کنیم و همه با هم باشیم و در مسیر خود اتحاد و وحدت را حفظ نمائیم.
احمدملکی دیپلمات پیشین و عضو کمپین سفارت سبز
۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه
۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه
اتحاد تنها راهی است برای پایان دادن حکومت ظالم و خونریز ایران، پس تردید در چیست؟
در آستانه 22 خرداد قیام ملت ایران علیه ظالمین کودتاگر که در اعتراضی خاموش علیه تقلب بزرگ انتخابات انجام دادند، حکومت با گلوله و شکنجه پاسخ ملت را داد و این ظلم مستمر همچنان ادامه دارد و هر روز جان انسانی شریف و پاک توسط سفاک ترین ظالمان گرفته می شود و ملتی ناظر و شاهد این همه ظلم می باشند. همچنین شهادت هاله سحابی، زنی سوگ وار در غم پدر خود، تنها یک روز پس از مرگ عزت اله سحابی کسی که عمری در زندان و مبارزه با حکومت ظالم ایران بود. عمال حکومت فاسد برای پیشگیری از اجرای ساده یک مراسم ترحیم این چنین به وحشت افتاده اند که دست به جنایت دیگری زدند که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کردند. هاله سحابی بطرز وحشیانه ای مورد حمله اشقیاء و حرامیان قرار گرفته و به شهادت رسید.
اگر غیرت و مسلمانی و انسانیت بود هر ایرانی به توان خود در مقابل این جنایت بزرگ، پایه های این حکومت وحشت و ترور را ویران می نمود تا من بعد شاهد کشتن بیگناهی نباشیم. زنی که سالیان دراز در رنج و درد برادر خویش سهیم بود و امروز که بایستی به او تسلی بدهند با ضرب و شتم و شکنجه وی را به شهادت رساندند مگر ظلم و جنایتی بالاتر از این وجود دارد. ایرانیان عزیز بخود آئید تا فردا در عذابی سخت کشورمان نسوزد. که اگر امروز بی تفاوت باشیم تر و خشک در فردایی نه چندان دور خواهند سوخت و من وتو در ریختن خون این عزیزان شریک سفاکان هستیم.
هر خونی که در ایران بر زمین می ریزد همه و همه افراد جامعه مسئولند. تک به تک ایرانیانی که در ایران و سراسر جهان می باشند مسئول بزمین ریختن خون این بیگناهان هستند. ایرانیان عزیز بیش از این شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکنید. درحقیقت همه ما، هر روز شاهد هستیم که چوبه های دار و شکنجه در این جهنم ایران بر پاست و همگان به تماشا ایستاده ایم!!
در کجا قرار داریم. چرا اینقدر نسبت به کشته شدن انسانها، شکنجه آنها، ویران شدن هسته جامعه خود، بی تفاوت شده ایم. ایرانیان، گروههای مختلف مخالف، ظلم در ایران و خارج ایران، چرا دست اتحاد و همدلی جهت از ریشه کندن اینهمه ظلم و جنایت را بهم نمی دهیم تا یکبار برای همیشه کشور ما نیز همچون اکثر بلاد جهان حکومت مردم بر مردم داشته باشد و هر روز خون انسانی بر زمین ریخته نشود.
اگر معتقد باشیم که جان انسانی برابر با جان تمام انسانهای جهان است همانگونه که در قرآن نوشته است و اگر پای بند انسانیت و وجدان هستیم که جان انسان بالاترین هدیه خداوند است که کسی نمی تواند آنرا بستاند. در چنین حالی حتی کشته شدن یک فرد بایستی آنچنان وظیفه و مسئولیتی برای ما بیاورد که بکوشیم، تمام انرژی و توان خود را در این مسیر بکار گیریم که دیگر در این کشور بیگناهانی جانشان بخطر نیفتد. پس چرا سکوت نموده اید و چرا در مطلبی به این روشنی اختلاف داریم که روزی تصور می کنیم می شود فرد ظالم یا فرعونی را اصلاح کنیم. فقط به این دلیل که نکند فردا هزینه بیشتری بدهیم.
آیا باید هر روز شاهد ریختن خونی بر زمین باشیم که نکند در آینده خون بیشتری ریخته شود مگر جان هر انسانی برابر با جهانی نیست مگر هر انسانی را یک جان بیشتر داده اند که بگوئیم کشته شدن کمتر بهتر از بیشتر است مگر می شود یک نسل فدا بشوند با فرعونی بسازند که نکند فرعونی بدتر فردا بیاید. ما باید جلو کسانی که دست به جنایت و خونریزی می زنند بایستیم کار آنان اشتباه است تاوان اشتباه آنها را نباید با خاموشی و شراکت با ظلم پرداخت نمائیم.
اکنون که دست حکومت مطلقه و ظالم ایران در ظلم و آدم کشی روز به روز بیشتر و افزونتر می گردد بیائید برای همیشه دودلی و تردید را کنار گذاشته و علیه ظلم ساکت ننشسته و همگی یکدل و یکصدا جهت تغییر بنیادین حکومت فاسد و ستمگر کنونی و پدید آوردن شرایطی که حکومتی مردمی بر پا گردد زمامداران ظالم و آدم کش را مجبور به تسلیم کنیم و آنان باید دست از ظلم وجنایت بردارند و مردم را بحال خودشان بگذارند و این کار شدنی است. فقط با اتحاد در خواسته اصلی مردم.
بدانیم اگر هر روز این دست و آن دست کنیم و ذره ای در دلمان با حکومتی که در ریختن خون بیگناهان و انجام هر ظلمی کوتاهی نمی کند خاموش باشیم یا امیدی به اصلاح ظالمان داشته باشیم هر انسانی که جانش توسط این جانیان گرفته می شود ما مسئول و شریک خون آن انسان هستیم شک نکنید همساز و همدم ظالمان شدن عاقبتی سخت در انتظار ماست.
امروز اگر با ظالمان محکم وقاطع سخن نگوئیم و جهت بر چیدن ظلم آنها کوششی سخت نکنیم علاوه بر اینکه شریک خونهای بناحق ریخته شده هر روزه هستیم بلکه فردایی که بدست همین جنایتکاران خونهای بیشتری ریخته شود و یا کشور ایران را به سوی جنگی خانمانسوز پیش ببرند ما شریک به جنایت بیشتری شده ایم.
تا دیر نشده است همه با هم و اتحاد همه ایرانیان، در جهت ریشه کن کردن ظلم وجنایت این دستگاه جبار کوشش نمائیم و بیش از این شریک در جنایات آنها نباشیم که هر روزی که بگذرد و ما کوتاه بیائیم در اعمالشان جری تری شده و پایه های ظلم و جنایت آنان در ویرانی کشور محکمتر شده و دستشان در ریختن خونهای بیشتر باز می گردد.
بدانیم هر انسانی یک جان دارد و ستاندن جان این انسان برابری ارزش یک جهان انسانها را دارد بنا بر این تمام کوشش مان این باشد تا در راستای حکومتی مردمی که مردم حاکم بر سرنوشت خویش باشند نهایت تلاش خود را بنمائیم که فردا دیر است و نمی توانیم جوابگوی کوتاهی و سکوت خود در مقابله این همه ظلم مضاعفی که بر خود و بر ملتی می رود باشیم.
احمد ملکی دیپلمات پیشین و عضو کمپین سفارت سبز
۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه
بیانیه کمپین سفارت سبز ،در محکومیت قتل دختر، در مراسم خاکسپاری پدر، توسط اراذل و اوباش علی خامنه ای ،رهبر جمهوری اسلامی
هاله سحابی ،قبلا در اعتراض به تحلیف رییس جمهور کودتا، در مقابل مجلس رژیم اسلامی ،بازداشت و تا دو هفته پیش، در زندان اوین بود . علیرغم تشدید بیماری پدر، در اوایل اردیبهشت ،بعلت عدم امضای تعهدنامه با مرخصی وی جهت رفتن به بالین پدر محتضرش موافقت نشده بود.پس از مرخصی مشروط نیز ،از اینکه نتوانسته بود، پدرش را پیش از به کما رفتن ببیند ،غصه مند بود.آخرین آرزوی دختر، شرکت بی دغدغه در مراسم خاکسپاری پدر بود.اما اراذل و اوباش مزدور و فدایی ولی فقیه، که توحش ضدبشری،ددمنشی،بی رحمی،سنگدلی و خونخواری را از رهبر و قائدشان علی خامنه ای آزموده و دستور گرفته اند،هاله سحابی را قبل از خاکسپاری پدر با باطوم،پنجه بکس و مشت و لگد کشتند . در قتل وی همه دولتها و کسانی که علیرغم تحریم اقتصادی رژیم اسلامی توسط مرجع قانونی بین المللی، یعنی شورای امنیت سازمان ملل متحد،با این رژیم اهریمنی مراوده و معامله داشته اند ،شریکند و دستشان به این جنایت ،و هزاران جنایت دیگر شبیه به آن آغشته است .تا زمانیکه این رژیم ضد بشری بازای فروش هر لیتر نفت توان خرید یک باطوم سرکوب را دارد ،به این جنایات ادامه خواهد داد.آیا وقت آن نرسیده ،وجدان بشریت آگاه،این رژیم مافیا تروریستی را تحریم مطلق سیاسی ،اقتصادی نموده ،تنها باز مانده دوران ننگ بشریت را همچون رژیم های سابق آپارتاید آفریقای جنوبی و رژیم یان اسمیت زیمباوه ،از عضویت در سازمان ملل اخراج و عاملین چنین جنایات ضد بشری را محاکمه و مجازات نماید؟
کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی اسلو
نروژ
دفتر مرکزی اسلو
نروژ
نیروهای لباس شخصی با ایجاد تشنج در مراسم ختم عزت سحابی، منجر به مرگ دخترش هاله سحابی شدند
بنابر اعلام یک روزنامه نگار که در محل مراسم تدفین عزت الله سحابی حاضر بود به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت که هاله سحابی پس از مداخله ماموران لباس شخصی و درحالی که فضای مراسم بسیارمتشنج بود و پس ازاینکه ماموران جنازه پدرش را با خود بردند دچار حمله قلبی شد و به دنبال آن پیش از اینکه به درمانگاه لواسان برده شد درگذشت. این روزنامه نگار به کمیپن گفت که حضور لباس شخصی ها و ماموران امنیتی در این مراسم زیاد بود و در جریان مراسم ضرب وشتم صورت گرفت. وی به کمپین گفت هم اکنون بسیاری از شرکت کنندگان در مراسم راهی خانه مرحوم هاله سحابی واقع در منطقه گیشاهستند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با ابراز عمیق تاسف از واقعه درگذشت هاله سحابی در مراسم تدفین پدرش حضور نیروهای لباس شخصی و ایجادفضایی که منجر به درگذشت این فعال سیاسی و پژوهشگر دینی شد را محکوم می کند و آن را نشانه بارزی از سرکوب شدید فعالان سیاسی و جامعه مدنی ایران می داند که حتی در مراسم تدفین عزیزان خود نیز شاهد میدان داری نیروهای امنیتی و آزار واذیت سیستماتیک افرادناپاسخگوی بی هویت هستند.
این روزنامه نگار گفت هاله سحابی، ۵۶ ساله، عکس پدرش را در دست گرفته بود که یک سری نیروهای لباس شخصی به وی حمله کردند که عکس را از او بگیرند. او سپس به سمت تابوت می رود اما او را با ضرب و شتم از جنازه دور می کنند و با خود می برند. این روزنامه نگار که در چندین بار به دلیل تاثر زیاد مجبور به قطع تلفن شد گفت که ضرب و شتم لباس شخصی ها شوک آور بود. کمپین به دنبال دریافت اخبار موثق به تکمیل این خبر اقدام خواهد کرد.
یکی از شاهدان عینی دیگر به کمپین گفت: « قراربود احمد منتظری بیاید و بالای سر جنازه عزت سحابی نماز بخواند که ماموران امنیتی اجازه ندادند. نیروهای امنیتی می گویند که هیچ نیازی به مراسم و یا نماز نیست. بعد خانواده سحابی مخالفت می کنند و نمی گذارند. انها جنازه را به زور از زمین برمی دارند. اما هاله و بقیه مقاومت می کنند. خانم سحابی مریض احوال هم بود. در این میان چند مشت هم خورد و در میان ازدحام جمعیت وشلوغی حالش بد می شود و به نظرم حتی قبل از رسیدن به درمانگاه لواسان فوت شدند.»
هاله سحابی روز ۱۴ مرداد ۸۸ همزمان با مراسم تحلیف محموداحمدی نژاد در نزدیکی مجلس شورای اسلامی دستگیر و پس از مدتی بازداشت توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به دو سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد.
اشتراک در:
پستها (Atom)