یک-در آستانه تعامل با غرب و در صدر آن آمریکا،در ماجرای سازش اتمی،باتوجه به دکترین رهبر مبنی بر داشتن دشمن فرضی در پی حذف آمریکا از لیست دشمن ،کماکان برای آماده باش نگهداشتن نیروهای ارزشی نظام و اینکه خللی در سیاست النصر بالرعب رهبر در سرکوب مردم پیش نیاید،وی دستور داد طی تحرکات عمدی؛اعراب خلیج فارس ،حتی تا مرحله برخورد نظامی،جایگزین آمریکا گردد ،که هوشیاری نیروهای اپوزیسیون و افشاگری علیه دام گستری رژیم در ابوموسی،بحرین،خلیج فارس وو..این توطئه را نقش بر آب نمود.
دو-مسکو در آستانه اجلاس بغداد بمنظور تقویت مواضع تهران،پذیرش پیشنهاد تهران مبنی بر آمادگی برای انعقاد پیمان استراتژیک(امنیتی-نظامی)با تهران را مطرح نمود، تا غرب در سبد مذاکرات خود با اعطای امتیاز به تهران ،عدم پیوستن تهران به پیمان مزبور را یکی از شروط تعامل فیمابین اعلام نماید.اما اظهارات امیدوار کننده(تشویق کننده)آمانو رئیس آژانس اتمی ،پس از بازگشت از تهران،این ارزیابی غلط روسیه را در پی داشت ،که تنش اتمی تهران با غرب رو به پایان است.در نتیجه ضمن حمایت ازین سازش تهران،هدف نهایی خود را طی بیانیه ای کوتاه این چنین اعلام نمود : اکنون که محقق میشود تهران بمب اتمی ندارد در نتیجه پیمان دفاع موشکی اروپا و تاسیسات سپر موشکی مربوطه که به بهانه خطر اتمی تهران سامان یافته، در فقدان این خطر باید برچیده شود.
سه-فعال شدن نماینده مسکو در اجلاس بغداد بعد از شکست مذاکرات و گفتگو با طرفین و مجاب کردن غرب به پذیرش تشکیل اجلاس آتی در مسکو (با غرب: اجلاس بعدی اگر مسکو باشد با توجه به روابط و حرف شنوئی تهران از مسکو،سعی میکند مسئله تصویب پروتکل الحاقی در مجلس جدید رژیم را باضافه توقف تولید اورانیوم 20 در صدی و خروج آنچه که تاکنون تولید شده را به تهران بقبولاند..(با تهران : گرچه فتوا دادید اما تقیه هم دارید واین یک حق وتوی رهبر است.در ثانی اکنون اگر بخاطر لغو تحریم ها پروتکل الحاقی را پذیرفتید همانطور که قبلا هم انجام دادید، مجلس بعدا از تصویب آن خودداری میکند ،شما میگوئید این تصمیم نمایندگان ملت بوده و دولت و رهبر بی تقصیرند و غرب طرفدار دموکراسی، باید باین تصمیم پارلمان ایران احترام بگذارد.
با توجه بمراتب فوق باستحضار هموطنان میرساند:
یک- یکی از علل عمده شکست مذاکرات 53 گانه تهران با 5 بعلاوه یک حذف مسئله نقض حقوق بشر توسط نظام حاکم بر ایران در سبد 6 کشور طی مذاکرات اتمی بوده است.وقتی تهران برای تعامل اتمی با غرب مسائل غیر اتمی چون بحرین و سوریه و غیره را در سبد مذاکرات می گذارد ،به چه دلیل در سبد مذاکرات شش کشور با تهران ،مسئله نقض فاحش حقوق بشر شامل اعدام های جمعی و روزانه زنان کودکان بیگناهان و مخالفین به بهانه قاچاق و تبدیل ایران به یک زندان بزرگ اعم از شهروندان عادی تا دانشجویان، اساتید دانشگاه ،وکلای دادگستری ،روزنامه نگاران کارگران، کشاورزان ،بازاریان ،روحانیت مستقل ،پیروان مذاهب دیگر ،غایب بوده و تهران مورد بازخواست حقوق بشری قرار نمی گیرد.چرا تاکنون شش قطعنامه شامل چهار قطعنامه تحریم اقتصادی در شورای امنیت بتصویب رسیده ،اما حتی یک قطعنامه تحریم سیاسی ،بخاطر نقض فاحش حقوق بشر درین شورا بتصویب نرسیده است ؟ تا با تصویب فقط یک قطعنامه سیاسی که پاشنه آشیل رژیم است ،تهران را به اجابت خواسته های جامعه جهانی وادار  نماید ،تا مردم با حذف حمایت خارجی و از دست دادن مشروعیت حاکمیت اسلامی، تکلیف خود را بصورت مدنی با این رژیم ناقض حقوق بشر روشن نمایند
دو- انعقاد پیمان استراتژیک تهران-مسکو ،اگر تحقق یابد یعنی اجابت وصیتنامه تزار قرن 18 روسیه پطر ،برای رسیدن روسیه به آبهای گرم از طریق مستعمره شدن ایران که علیرغم مسائل و مشکلاتی که دولت های وقت پیشین در طی دو قرن گذشته اعم از جنگ جهانی اول و دوم و خیانت ها و جنگ های منطقه ای داشته اند، هرگز چنین ذلت و بدنامی را گریبانگیر مردم ایران ننموده اند. این پیمان موجب خواهد شد به بهانه دفاع از رژیم تهران ،تمام ناوگان جنگی اتمی مسکو ،که در قطب شمال و آبهای یخ زده اطراف سیبری ،بعد از فروپاشی شوروی ،در حال زنگ زدن و فسیل شدن است ،در آبهای ایران در خلیج فارس خوش نشین گردیده ،خطر انفجارات اتمی و جنگ اتمی را بمنطقه بیآورد.مسکو با تحقق این پیمان استراتژیک حرف اول و آخر در مورد انرژی نفت و گاز در دنیا را با تصاحب رسمی ذخایر نفتی ایران در شمال و جنوب خواهد زد و شاهرگ حیاتی جهان متمدن را با بالا بردن قیمت ها در دست خواهد گرفت. و این در حالی است که رژیم قبلا قرارداد های اسارت بار و ترکمانچای وار دیگری با چین در خلیج فارس و روسیه در دریای مازندران منعقد نموده است.باین ترتیب رهبر رژیم اسلامی که زمانی با برگ جمهوریخواهان علیه دموکراتها و بالعکس بازی میکرد، این بار با برگ سوم دیگری یعنی با رژیم مافیا نظامی پوتین که قصد احیای امپراطوری تزار های روسیه در قرون گذشته در روسیه فعلی را دارد،بازی می کند.وی بخاطر سازش اتمی با آمریکا و حذف واشینگتن از لیست دشمن فرضی حتی تا مرحله ایجاد جنگ در خلیج فارس پیش میرود .وی با ترفند ها ی معمول خود، زمان می خرد تا وصیت رهبر انقلاب را اجرا کند: داشتن بمب اتمی بهر شکل ممکن ، بمنظور تضمین حیات نظام اسلامی و سرانجام تحویل این بمب به امام زمان برای فتح جهان.باین ترتیب فقط یک راه برای نجات ایران ازین وضعیت نکبت بار و خطرناک باقی میماند که آنهم اتحاد فوری رنگین کمان ملت ایران تحت خواسته های حداقلی مشترک و جلب پشتیبانی جامعه جهانی ازین اتحاد با روی میز گذاشتن پرونده نقض حقوق بشر طی مذاکرات اتمی با رژیم است ،که متاسفانه با ترفندهای بیشمار جمهوری اسلامی اعم از خرج میلیونها دلار نفتی برای پاشیدن بذر نفاق ،دامن زدن به اختلافات، تقویت خودخواهی ها ،خود محوری ها ،قوم گرائی ها ،فدرالیسم بازی ها،آدرس عوضی دادن ،دنبال نخود سیاه فرستادن و شلیک بمب های خبری در آستانه هر اتفاق مهم ،همچون مسئله ابوموسی ،خلیج فارس ،فتوای ارتداد و برخی مسائل ملی میهنی دیگر و نیز تشدید اعدام  ها ،زندانی کردن ها ،شرح و بسط دادن ها در مورد شکنجه های وحشتناک ،بزرگنمایی مسئله حجاب ،سنگسار، طرح مجدد 28 مرداد و کشتار سال 67 و ملا نقطی و لاک پشتی رفتار کردنها ،و نفوذ عوامل خود ،در پروسه اتحاد اپوزیسیون ،تا حد مقدس شماری  بوروکراسی اداری برای تصویب متنی، بیانیه ای  و  غیره ،از سوی مجامع اپوزیسیون تمام وقت و انرژی و خشم اپوزیسیون و جوانان مملکت را صرف سر و کله زدن با مسائلی که در حال حاضر مطرح شدنش آب به آسیاب رژیم اسلامی ریختن است ،مانع از پیشرفت در اجماع نهایی اپوزیسیون شده است .در حالیکه اول شایسته است کشور از دست این دشمن خانه زاد بدر آید سپس در فرصت مقتضی این مسائل حل و فصل گردد.پیامی که عمدتا از سوی جوانان مبارز داخل کشور میرسد این است: نسل فعلی چون همه چیزش را بعلت اشتباه پدران خود از دست داده و چیزی ندارد که از دست بدهد ،در نتیجه نسل طلائی و نترسی است و رژیم از دستش در رفته و متوجه نشو ونمای چنین نسل زیبا و دانایی که اکثریت جامعه ایران را تشکیل میدهد نشده است، و تنها شانس ملت ایران برای رهایی از وضع خطرناک فعلی ،این نسل استثنائی و شجاع است. این نسل خواستار اتحاد اپوزیسیون ملی در دو شکل است: اول اتحاد رهبران سیاسی و فعالان حقوق بشری در چهار چوب شورای ملی بمنظور انتخاب سخنگوی ملت ایران .دوم تشکیل یک رسانه متحد ملی بمنظور ارسال و مبادله پیام بین سخنگوی مقیم خارج و مردم داخل کشور برای دعوت به مبارزه با اقدامات رهایی بخش مدنی.این جوانان میگویند رسانه های مختلف اخبار و تفسیر های مختلف ارائه میدهند جوانان گیج میشوند و تکلیف نهایی فراموش میگردد.اما رسانه واحد قدرت نفوذ در داخل می یابد و در پی بمب اول(انتخاب سخنگوی ملت ایران بصورت دموکراتیک) تبدیل به بمب اطلاع رسانی بمردم علیه رژیم اسلامی میگردد و اینکه تمام ترفندها و بمب های خبری رژیم طی ششماه گذشته بمنظور ممانعت از تدارک برای سالگرد کودتای 22 خرداد بوده است .در 25 خرداد بنا به اعتراف شهردار تهران تنها در تهران بیش از 3 میلیون نفر تظاهرات ضد حکومتی نمودند و رنسانسی را در ایران پایه گذاری کردند که امواج آن موجبات رهایی ملت های تحت ستم منطقه را فراهم نمود. آیا این ملت شایسته آن نیست که هرچه زودتر سخنگوی خود را به جهانیان معرفی نموده و در اجرای مصوبات شورای ملی دستور العمل های مبارزه ملی را باستحضار هموطنان برساند. با توجه به این پیام ها اولین اقدامی که در حال حاضر در سبد ایرانیان حائز اهمیت بوده و اولویت دارد تدارک از هم اکنون برای برگزاری هر چه شکوهمند سالگرد رستاخیز و قیام ملی مردم ایران در ماه خرداد بخصوص در سالگرد 25 خرداد در داخل و خارج از کشور می باشد..رژیم در آستانه فروپاشی است ،شرایط هیچگاه تا این حد علیه رژیم متحول نبوده است .اکنون با یک  جرقه ( سیلی زدن به بانویی در مرکز تهران توسط مامورین امنیتی یا توهین به جوانانی که یقه پیراهنشان بسته نیست و..) آتش زیر خاکستر ملت ایران شعله ور خواهد شد.آتش زیر خاکستر جنبش ملی 22 خرداد اکنون تهیدستان جامعه ایران را که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند ،در کنار خود دارد.قساوت نان در کنار مطالبات سیاسی تکلیف پیروزی نهایی و رنسانس بزرگ ملت ایران را قریب الوقوع نموده است.هم وطن بیائید من و تو ،ما بشویم مشتهایمان را گره زده رویهم بگذاریم ،خشم و بغض 33 ساله جمعی خود را یکجا و همزمان بر فرق این رژیم ضد ایرانی عصر حجری فرود آورده طرحی نو در ایران در اندازیم.
کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی نروژ-اسلو
29.5.2012