۱۳۹۴ مهر ۲۹, چهارشنبه

شرایط کشور و ملت در پسا برجام

اجرائی شدن توافقات اتمی و جایگزینی داعش با آمریکا از سوی خامنه ای بعنوان دشمن فرضی جهت ادامه سیاست النصر بالرعب در ایران.
همانطور که در بیانیه های قبلی کمپین سفارت سبز باستحضار هموطنان رسید، گزارش (دلسوزان نظام ولی فقیه ) قبل از مذاکرات اتمی به خامنه ای در خصوص وارد شدن نظام به خطوط قرمز فروپاشی از درون،منجر به موافقت اجباری رهبر رژیم، با این مذاکرات و سرانجام ، حصول به توافقات نهایی ، برای رفع تحریم های جهانی گردید.بدیهی است،چنین تعاملی با غرب،آداب و رسوم خاص خود را می طلبد که یکی از انها ایجاد مراودات سیاسی اقتصادی ، با این جهان است.
تا بخشی ازپیشنهادات آن گزارش به رهبری،توسط این مراوده تحقق یافته و زیر بنای صنعت و اقتصاد ایران را، که وابسته به صنعت و اقتصاد غرب بوده،جایگزین ورود کالاهای مصرفی از چین و روسیه نماید .که آثار منفی غیر قابل جبرانی در اقتصاد کلان و صنعت،زیست اجتماعی،بهداشت عمومی،.. و محیط زیست کشور داشته و بعد از 1357 تحمیل جامعه ایران گشته است.علیرغم شک و تردید ها و احساس خطر رهبری از آنچه که در لیبی بر سر قذافی آمد .دستورات فتوی گونه وی، مبنی بر عدم مراوده با غرب و در راس آن آمریکا ،پس از توافقات اخیر، سرانجام رضایت رهبری توسط تیم دلسوزان نظام، بشرط تحکیم روابط نظامی با چین و روسیه ، در مقابل توسعه روابط اقتصادی با غرب حاصل گردید. اما رهبری در اخرین تحلیل، کماکان در خصوص سیاست دیرینه اش، مبنی بر داشتن دشمن فرضی در خارج و بخاطر ایجاد ترس و وحشت در جامعه از این دشمن فرضی ،در مورد چگونگی تداوم اختناق و سرکوب و استبداد دینی سه دهه گذشته در ایران ،شک و تردیدهایی را ابراز نمود.که سرانجام گزارش سپاه مبنی بر تمرکز امور نظانم روی دشمن فرضی جدید ،اما ملموس تر و خطرناکتر ونزدیکتر را، صحه گذاشته ،در نتیجه همانطور که در قضیه سوریه دیدیم.
در راستای سیاست دیگر رهبری ، مبنی بر انتخاب بین بد و بدتر، با کاشتن داعش در منطقه ،سعی نمود .جامعه و دولتمردان منطقه و جهان را در انتخاب بین داعش و رژیم بشار اسد، وادار به انتخاب سخت و چالش برانگیز نماید.دعوت از روسیه پوتین نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی در کنار نیروهای سپاه و حزب الله جهت حفظ و تدام حاکمیت بشار اسد در سوریه ، بر اساس همان سیاست همیشگی رهبری، موجب گردید ، با توجه به فضای اقتصادی سیاسی جدید ایجاد شده یا در حال ایجاد با بازیگران غرب و در نتیجه فقدان اجباری این بازیگران بعنوان دشمن فرضی ،رهبر نظام با اتخاذ تصمیمی سخت اما خطرناک ،افراطیونی چون داعش را جایگزین دشمن فرضی نظام در اطراف ایران نماید .با این فرض که در داعش همچون القاعده و طالبان افغانستان نفوذ دارد و می تواند در غایت امر به نفع نظام آنها را نیز کنترل نماید.این در حالی است که فتوای آیت الله های سنی منطقه در اعلام جهاد با رژیم حاکم بر ایران،پوتین روسیه و رژیم بشار اسد ( نوعی اتحاد شیعیان، علویان با صلیبیان، علیه مابقی جهان اسلام )،مسائل منطقه را 180 درجه به ضرر نظام تغییر و زمینه را برای تکرار مسائل افغانستان در پی اشغال ارتش شوروی در قرن گذشته و سرازیر شدن جوانان بیکار مسلمان در جهان بصورت مور و ملخ در کمپ داعش و محاصره ایران از سوی این نیروهای جهادی خارج از کنترل به ضرر ایران و ایرانی فراهم نموده است.
هموطنان استحضار دارند که نظام بهترین روابط را با دولتمردان پاکستان در راستای رقابت های منطقه ای بین پاکستان و هند و کسب امتیاز از هند،نفوذ در مسائل افغانستان داشته و اکنون با همکاری سپاه قدس با ارتش پاکستان (سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان بعنوان پدر خوانده طالبان ) (با نام اختصاری آی اس آی )چراغ سبز محاصره ایران با داعش را تدارک دیده است.که انتشار اخباری مبنی بر حضور برجسته ترین و کارآزموده ترین نیروهای داعش در افغانستان در جلد و شکل و شمایل طالبان و تبدیل ایالات مرزی شمال افغانستان با تاجیکستان ازبکستان ترکمنستان به مرکزیت آنان در افغانستان،از جمله این تدابیر رهبری جهت ادامه سیاست کاشتن دشمن فرضی در خارج و ادامه سیاست النصر بالرعب در داخل بوده است.با این تفاوت که در گذشته این دشمن فرضی همچون آمریکا و اسرائیل فراتر از مرزهای ایران بودند اما دشمن جدید قرار است ایران را محاصره نماید.( تبلیغ رسانه های رژیم مبنی بر اینکه در مناطق مرزی وحشت از پیدا شدن داعش بر دلها نشسته است،یا حمله چند نقاب پوش مسلح به یک هیات عزاداری در دزفول و یا این خبر: مقامات امنیتی از خنثی سازی یک تله انفجاری در منطقه پیرانشهر و بازداشت دو مظنون خبر داده اند )از جمله مقدمات سیاست جدید است.
با توجه به مراتب فوق دلسوزان وطن و هموطن در داخل کشور و نه دلسوزان نظام ،نگران این قبیل اقدامات خطرناک دیگر رهبری و مافیای قدرت وابسته به بیت رهبری بوده ،این کمپین اعتقاد دارد رهبر رژیم اسلامی بمنظور ایجاد حاشیه امن برای خویش در اطراف ایران جهت حفظ و تداوم حاکمیت اش در ایران ، با دم شیر بازی می کند . که آخر و عاقبت این بازی خطرناک می تواند ، سرانجام دامن ایران و ایرانی را گرفته ، مشکلات غیر قابل پیش بینی شده ، برای ادامه حیات ایرانیان در منطقه ایجاد نماید.در نتیجه توصیه مبارزین مخالف رژیم ولی فقیه و در کل جمهوری اسلامی این است ، که شرح این خطرات را همه جا گیر نموده ، بطور مرتب از طریق رسانه ها، باطلاع هموطنان داخل برسانید .تا سرانجام با این افشاگری و در پی آن ، اتحاد و همبستگی خود، ایران و ایرانی ،از خطرناک ترین فتنه ای که ولی فقیه، برای تداوم قدرت خود در خانواده اش پس از مرگ خود تدارک دیده ،رهایی یابد.

کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی اسلو-نروژ
بیست و نهم مهر ماه 1394 برابر با بیست و یکم اکتبر 2015
Read more

۱۳۹۴ مهر ۱۹, یکشنبه

سخن آخر .

آقاى خمینی بنيان گذار جمهورى اسلامى جنگ را "نعمت" میدانست لذا تشدید تنش های موجود در منطقه خاورميانه اگر به جنگی تمام عیار هم منتهی نشود برای حکام کنونی نظام ولايت فَقِيه از یک سو بهانه ایست تا در عوض پاسخگوئی به اکثریت جامعه که از فرط استیصال جان به لب شده و هیچگونه قرابتی بین زندگی روزمره خود و اقدامات این حاکمیت نمی بیند مردم را شدیدتر سرکوب کند و از سوی دیگر وسیله ایست برای اینکه در کشمکش قدرت بتواند رقبا را از میدان بدر کند. مضافاً اینکه به این ترتیب ناتوانی جمهوری اسلامی در حل مشکلات جامعه را نیز کتمان میکند. بنا براين هرگونه امید به اینکه پس از پایان بحران هسته ای ، رفتارنظام اسلامى تغيير كند، پنداری است واهی.
اما حال يك سوْال اساسى درپيش ما است وآن وظايف مردم ايران در برابر وضعیت فاجعه آمیز کنونی و بحران های فرداچيست ؟ 
در این میان برخی عناصر ناآگاه این تفکر را تبلیغ میکنند که "کاری نکنیم"، یعنی دست به اعتراض و مقاومت و مبارزه نزنیم، "تا اوضاع از آنچه هست بدتر نشود". شاید مشکلات بخودی خود برطرف شوند و اوضاع رو به بهبودی گذارد. 
این جمع با ایجاد وهم بدتر نشدن اوضاع خود را فریب میدهد، زیرا که شرايط نه امروز بلکه از بدو استیلای جمهوری اسلامی تا کنون سیر قهقرایی داشته و همواره بد و بدتر شده است. 
سکون و سکوت همچنین باعث جری تر شدن حاکمیت در سرکوب مردم میشود و هرگونه اعتقاد و اعتماد به ایران و آینده آن را در مردم و بویژه در نسل جوان مضمحل میسازد.
بنطر دوستان ما در كمپين سفارت سبز در اوضاع فعلی ارتقاء سطح آگاهی سیاسی کلید رمز موفقیت است. 
شايان ذكر است که در انقلاب سال ١٣٥٧ در حقیقت ضعف آگاهی سیاسی بود که فاجعه جمهوری اسلامی را ببار آورد. وگرنه آن قیام چه از نظر فداکاری و شجاعت و چه از نظر همبستگی مردمی در برابر حکومت خودکامه وقت چیزی کم نداشت. ضعف فرهنگ سیاسی و نداشتن تصور روشن از نظامی که میبایست جانشین حکومت استبدادی شود زمینه را برای عوام فریبی، دروغ و خدعه فراهم نمود و راه را برای خمینی هموار ساخت تا حکومت اسلامی خود را مستقر سازد.
ما اعضاى كمپين سفارت سبز نیز همانند بسیاری از هموطنان بر این اعتقادیم که در دنیای فعلی تنها آن کشورهائی از امکان زندگی بهتر برخوردار میشوند که بتوانند صلح، آزادی، دمکراسی و رعایت حقوق بشر و امنیت را حاکم کرده و از این طریق به یک اقتصاد شکوفا دست یابند. برای تحقق این مهم ما مبارزات مدنی و بدور از هرگونه خشونت را پیشنهاد می کنیم.
امروز کشور ما کم و بیش در شرایطی مشابه سال ١٣٥٧ قرار گرفته است يعنى، در مقابل مان هم راه قرار دارد و هم چاه ، میتوانیم انتخاب کنیم. مهم اینست که بدانیم خواهان چه نوع حکومتی هستیم و از آن چه انتظاری داریم. در این میان نقش هنرمندان، روشنفکران، آموزگاران و استادان دانشگاه و همه کسانی که در اشاعه فرهنگ و دانش نقش دارند پر رنگ است. آنها لازم است با تکیه به تجربیات تلخ دوران انقلاب ١٣٥٧ برای جامعه نقش حاکمیت مردم را به عنوان تنها اهرم غلبه بر استبداد تشریح نمایند و به چنان بحثی دامن بزنند که لازمه تغییر و تحولات اساسی به سوی تضمین حقوق و آزادی های مردم، دموکراسی و حاکمیت ملی است . 

محمدرضا حيدرى سخنگوى كمپين سفارت سبز
نروژ-اسلو 11.10.2015
Read more