۱۳۹۰ شهریور ۲۱, دوشنبه

آزادیخواهان، تا من ها تبدیل به ما نشود دیکتاتور و استبداد از ایران ریشه کن نشود،

در هیچ برهه از تاریخ ایران، حکومتی چنین مذبوحانه، با هزاران نیرنگ و چهره در صدد از هم پاشیدن و اختلاف در میان جبهه آزادیخواهان نبوده است. نه تنها آزادیخواهان و منتقدان به حاکمیت نامشروع، بلکه عمق اختلاف و درگیری و جنگ در همه جبهه ها علیه مردم ایران عملی گردیده است.

شیوه های بکار گیری این حکومت در مرعوب کردن، کشتن، از بین بردن، اختلاف انداختن، و خریدن اشخاص، و مهمتر از همه با تزریق بی شرفی و بی وجدانی در بین هواداران خود، تا اعلی درجه کوشیده است ویرانی و تخریب روحی و معنوی طرف مقابل را به زانو در آورد و خاک تفرقه تمامی مردم کشورمان را در بر گیرد و حتی یکپارچی فرد فرد مردم در درون خودشان نیز از بین برود و هر شخص چنده پاره گردد تا حکومت بهتر بتواند انسان ها را به برده گی بکشاند و تا جایی که ممکن است بر گرده مردم سواری کند.
به این سوال مهم می رسیم چرا آزادیخوهان و مخالفین ظلم و استبداد در این سه دهه بعد از انقلاب نتوانسته اند کاری مهم در جهت سقوط این نظام مخرب انجام دهند.

نگاهی گذرا به وقایع اتفاق افتاده برای قشرهای مختلف ملت، از جمله روحانیونی که احساس مسئولیت نموده و در صدد اعتراض بر آمده اند. نشان می دهد حکومت با بدترین شیوه و رفتار اهانت آمیز و تهدید و تحقیر تمام کوشیده است تا آنجا که ممکن است صدای هر انسان آزاده ای را از هر قشری که باشد در نطفه خفه کند. و فقط یک نمونه آن آیت الله کاظمینی بروجردی است که به دلیل اعتقاد به جدایی دین از سیاست سالهاست مورد شکنجه و آزار در زندان قرار گرفته است.

حکومت با سرقت جنازه، ایجاد گورهای دست جمعی،(اختلاف در زنده ها، و دفن کردن مخالفین بصورت دست جمعی) جلوگیری از کوچکترن تجمعات ازمجلس ختم گرفته، تشیع جنازه، تا دور هم جمع شدن حتی در یک دعای خانگی ممانعت شدید بعمل میآورد.

اگر به عملیات تخریبی جمهوری اسلامی که تمام عیار علیه ملت خود بکار بسته است بنگریم در تمامی لایه های این تحرکات ویرانگرانه آثار اختلاف و جنگ خانگی از هسته خانواده شروع شده تا بالاترین قشرهای جامعه از روشنفکران و فعالان سیاسی گرفته تا هر گروه، حزب، سازمان، انجمن ها، سندیکاها و غیره ... به طور مشخص مشاهده می گردد.

آنچنان جنگ و درگیری بین افراد شیوع پیدا کرده است که جنگ زن و مرد، فرزند با پدر و مادر، قوم خویش با دیگر بستگان، مردم با مردم، همسایه با همسایه، امان همه را بریده است. آمار طلاق، دعوا و قتل، تجاوزات به حقوق یکدیگر، سطح خشونت و درگیری، ناهنجاریهای اجتماعی، تجاوزات گروهی، بی رحمی و قساوت و ستم مردم برخودشان بقدری شیوع یافته است که فقط با کمک تمام ایرانیان صاحب فکر و اندیشه، روانشناسان و روانکاوان، جامعه شناسان می توان قدمی در جهت بهبود شرایط برداشت.

ضروی است کارشناسان و دلسوزان فوق، ضمن تحقیق و بررسی ضمن پرداختن به ریشه های آن، کمک به جبهه بزرگ آزادیخوهان کنند و راهکارهایی که گره از کارها می گشاید پیش روی جنبش سبز و قیام ملی ایرانیان بر علیه ظلم و استبداد قرار دهند.

جمهوری اسلامی با عملیاتی حساب شده و دقیق، تمام توان و انرژی مردم را در این بازار آشفته اختلاف و جنگ گرفته است که دیگر رمقی و حسی و روح مبارزه و دادخواهی در کسی باقی نمانده است.

رژیم دیکتاتور با پاشیدن خاک تفرقه، یاس و نومیدی ، و تلقین به ملت که هر حرکت سازنده و پویا برای آزادی بیفایده است و بهتر از حاکمین فعلی هیچ کس دیگری وجود ندارد و نیز با نشان دادن اختلاف و درگیری در بین آزادیخواهان به ملت چنین وانمود می کند که هر کس ساز خود را می زند و بهتر است ما را بپذیرید که وضع فردای شما بدتر از این خواهد شد.

حکومت دیکتاتور ایران با بکار گیری زبده ترین کارشناسان درخصوص مسائل اجتماعی و جامعه شناسی، و مطالعه بر روی گروه های مخالف داخل و خارج ، نهایت سعی و کوشش خود را می نماید تا آنجا که ممکن است افراد را به جان هم انداخته و قوه و نیروی گروه ها را با این درگیریهای خانمان سوز و بی نتیجه به تحلیل برده و سرانجام شکست و ناکامی را نصیب آنان نماید تا بدون هیچ حاصلی فقط زمان را بنفع حکومت از دست بدهند.

اکنون پاسخی برای سوال مهم دیگری در جلو ما قرار دارد که مخالفین استبداد و آزادیخوهان تا کی می خواهند بازیچه حکومت دیکتاتور ایران قرار گرفته و نیروی خود را که باید صرف تغییر بنیادی و ساختاری حکومت ایران قرار دهند، آنرا برای از بین بردن و تضعیف رقیب خود بکار برده و هرکس فقط بخواهد خود را مطرح کند.

هر گروه و حزبی می تواند با عملکرد خوب خود، مسیر و جهت را نشان دهد و تمام سعی خود را جهت اتحاد با دیگر گروه ها بکار گیرد و فقط دشمن اصلی او حرامیانی باشند که 77 میلیون ایرانی را به گروگان گرفته و در زندان بزرگی محبوس ساخته اند.

ناگفته نماند بعد از کودتای انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و سرکوب شدید ملت و تجاوزات جنسی به زندانیان سیاسی ، اتحاد و انسجامی نسبی خوبی در بین آزادیخواهان داخل و خارج پیش آمد که قابل توجه و تقدیر می باشد اما استمرار آن به انسجام و وحدت بیشتری نیازمند است.

شکستن کمر دیکتاتوری واستبداد در ایران تنها با اتحاد همه آزادیخواهان ممکن است. ایران برای همه ایرانیان است و بس .... برای تحقق این شعار بیائیم تا دیر نشده و فاجعه ای رخ نداده است، دست اتحاد و همدلی به هم داده من ها را تبدیل به ما کنیم تا به آزادی کشور که خواست همه گروهای مخالف دیکتاتوری است سریعا نائل آمده و ملت حاکم بر سرنوشت خویش گردند.

در غیر این صورت رژیم فرعونی ایران توانسته است با کمترین هزینه، با دستان خود آزادیخواهان به تحلیل قوای آنان بپردازد. رسانه های گروهی اعم از رادیو و تلویزیون روزنامه ها و کلیه وسایل ارتباط جمعی بایستی در خدمت اتحاد مخالفین استبداد قرار گیرد و هرکس با هر نام و نشانی بخواهد بجای نشانه رفتن به سوی رژیم ترور و وحشت و ستم در ایران، توان خود را در جایی دیگر صرف کند آب به آسیاب رژیم ریخته و در تداوم ظلم و ستم شریک می باشد.

در پایان باردیگرخاطرنشان میسازد با توجه به خواسته اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، ضمن حمایت همه جانبه جنبش سبز ملت ایران از قیام ملی و مردمی آزادیخواهان سوریه، از نهادهای حقوق بشری و سازمان های جهانی ، کشورهای صلح دوست جهان خواستار کمک به ملت مظلوم و بی دفاع سوریه باشیم و اینکه حساب ملت ایران با رژیم جمهوری اسلامی کاملا جداست ومردم ایران از مردم سوریه دفاع و پشتیبانی میکنند و بشار اسد با حمایت جمهوری اسلامی ایران است که چنین فجایع و جنایات بی سابقه ضد انسانی علیه بشریت انجام داده ،در نتیجه ضروری است هر انسانی که ذره ای شرف و وجدان دارد از مردم سوریه حمایت نماید.بدیهی است پیروزی مردم سوریه مقدمه پیروزی مردم ایران خواهد بود.

احمد ملکی
عضو کمپین سفارت سبز و دیپلمات ناراضی
www.sefaratesabz.com

Read more