۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

سخنی از دل با همکاران وزارت خارجه ای و آقای خاتمی – سکوت وچشم بستن برجنایات بیشمار ولی مطلقه ظلم و فساد، شراکت و همدستی با آنها محسوب می گردد

حقیقت، از زندگی پربهاتر است. همه چیز را فدای حقیقت کن. اما هر گز حقیقت را فدای چیزی نکن _ سقراط

« مرگ بهتر از از زیستن با ذلت بردگی ست، زیرا مرگ عصیانگر ، به زندگی او وقار و شکوه می بخشد. سقراط پس از قرن ها هنوز تاج شکوه و افتخار بر سر دارد. او می توانست به راحتی زندگی خود را نجات بدهد. قاضی دادگاه به او این فرصت را داده بود تا بگریزد. او نیز می دانست که سقراط گناهی جز فرزانگی ندارد. اما قاضی دادگاه چاره ای جز تبعیت از رای اکثریت نداشت.

بامرگ سقراط ، اضمحلال یونان نیز آغاز شد. دیگر یونان هر گز به شکوه گذشته ی خود بازنگشت . یونان قلعه رفیع خویش را ویران کردو خود زیر آوار ماند قاضی شهر آتن از صدور حکم مرگ سقراط غمگین بود به سقراط گفت: تو مختاری تبعید به خارج از دیواره های شهر آتن را بپذیری و از مرگ رهایی پیدا کنی

سقراط گفت: این کار را نمی کنم. زیرا حاکی از آن است که من نجات جان خویش را بر دفاع از حقیقت ترجیح داده ام

قاضی شهر آتن گفت: پس در آتن بمان، اما سکوت کن و هر گز در باره حقیقتی که خود وجدان کرده ای سخن مگو

سقراط گفت : اگر از حقیقت سخن نگویم، آنگاه حیات من به چه دردی خواهد خورد؟

قاضی شهر آتن گفت: پس چاره ای نمی ماند جز آنکه شوکران را بنوشی و بمیری

سقراط گفت: این بهترین گزینه هاست، زیرا با انتخاب جام شوکران ، من با وقار انسانی خویش خواهم مرد و نزد دل حقیقت جوی خود شرمنده نخواهم بود1..

سقراط حاضر شد جان خویش را بدهد اما پایش را روی حقیقت نگذارد و چشمانش بر حقیقت نبندد و همین عمل سقراط است که او را زنده تاریخ کرده و همیشه چون ستاره ای درخشان می درخشد او هزاران سال است که در جشن شادی وجدان حضور دارد و تا ابد در این سرور و جشن سهیم است.

آنچه باعث اضمحلال و نابودی ملت ها می گردد سازش رهبران، و چشم فرو بستن بر ظلم و جنایات حکومت جباری است که لحظه ای از اعمال ننگین خود علیه ملت درنگ نمی کند.

سخنی دارم با آقای خاتمی و دیگرمردانی که گهگاه دفاعی از مظلوم می کنند و گاهی نیز به حمایت از ظالم بر می خیزند.

اگر ما قبول داریم که کشتار، شکنجه، تجاوز،اعدام،ضرب و جرح ملت، زندان، اسارات وبندگی ملت، فقر،ظلم، بیدادگری، حکومت مطلقه وحشت و ترور بد است دیگر چه جای تردید و دو دلی است که گاهی به نعل بزنیم و گاهی به میخ.

اگر مسئول تمام این جنایات ولی فقیه است پس شک درچیست؟ مگر کم آدم کشته اند مگر ملتی را به اسارت نکشیده اند مگر زندانها را پر از جوانان نکرده اند مگر تهدید وارعاب و تهمت و شکنجه در سراسر ایران نگسترانیده اند مگر خاک نفرت و خشم و مردگی بر ملت نپاشیده اند اینها جمعیت یک کشور بزرگ را گروگان گرفته اند علاوه بر جسم روح یک ملت بزرگ را به اضمحلال کشیده اند

ترس و تهدید و بردگی بدترین عذابی است که بر این ملت مستولی شده است .اگر ام الفساد رهبر است اگر آب از چشمه گل آلود است چرا ملت را می خواهیم به گمراهی بکشانیم و سخنی از عفو بیاوریم. آری عفو زمانی خوب است که این آقایان حاکمیت را به ملت بسپارند ملت نیز بزرگوارند و تصمیم خود را بر بخشش و عفو خواهند گرفت اما اگر اینها بخواهند تا لحظه آخر خون ملت را در شیشه کنند و هر روز بیشتر از گذشته بر جنایت و قتل و آدم کشی بیفزایند دیگر حرف اینکه فعلا ظالم باشد و ملت از ظالم طلب بخشش کنند که کم کشته اند کم تجاوز کرده اند زندانها هنوز جا دارند جوانانی که تجاوز نشده اند زیادند آنان هنوز اول کارشان است از شکنجه تنها عده ای کشته شده اند تجاوزات به هزاران نرسیده است و...

همه میدانند که ام الفساد این مملکت کیست دستور دهنده تمامی قتل ها و جنایت های بیشمار کیست مسئول تمام این نابسامانی ها چه کسی است . مگر کسی غیر از رهبر و ولی فقیه به تمام معنا ستمگری وجود دارد که دستور، به چشم در آوردن و قصاص و کشتن ملت و شکنجه و زندان می دهد.

اگر مسئول تمام این جنایات ولی فقیه است پس شک درچیست؟ مگر کم آدم کشته اند مگر ملتی را به اسارت نکشیده اند مگر زندانها را پر از جوانان نکرده اند مگر تهدید وارعاب و تهمت و شکنجه در سراسر ایران نگسترانیده اند مگر خاک نفرت و خشم و مردگی بر ملت نپاشیده اند اینها جمعیت یک کشور بزرگ را گروگان گرفته اند علاوه بر جسم روح یک ملت بزرگ را به اضمحلال کشیده اند

ترس و تهدید و بردگی بدترین عذابی است که بر این ملت مستولی شده است .اگر ام الفساد رهبر است اگر آب از چشمه گل آلود است چرا ملت را می خواهیم به گمراهی بکشانیم و سخنی از عفو بیاوریم. آری عفو زمانی خوب است که این آقایان حاکمیت را به ملت بسپارند ملت نیز بزرگوارند و تصمیم خود را بر بخشش و عفو خواهند گرفت اما اگر اینها بخواهند تا لحظه آخر خون ملت را در شیشه کنند و هر روز بیشتر از گذشته بر جنایت و قتل و آدم کشی بیفزایند دیگر حرف اینکه فعلا ظالم باشد و ملت از ظالم طلب بخشش کنند که کم کشته اند کم تجاوز کرده اند زندانها هنوز جا دارند جوانانی که تجاوز نشده اند زیادند آنان هنوز اول کارشان است از شکنجه تنها عده ای کشته شده اند تجاوزات به هزاران نرسیده است و...

همه میدانند که ام الفساد این مملکت کیست دستور دهنده تمامی قتل ها و جنایت های بیشمار کیست مسئول تمام این نابسامانی ها چه کسی است . مگر کسی غیر از رهبر و ولی فقیه به تمام معنا ستمگری وجود دارد که دستور، به چشم در آوردن و قصاص و کشتن ملت و شکنجه و زندان می دهد.



کسانی که در مقابل اینهمه جنایت های روز افزون رژیم مطلقه فساد حاکم سکوت می کنند چه فرقی با آمرین و تایید کنندگان این حکم های ظالمانه دارند. هر دو در انجام این ظلم بزرگ سهیم هستند شک نکنیم هر فرد ایرانی چه در داخل ایران چه در خارج از ایران که جهت رهایی ملت ایران از این ظلم مضاعف کوتاهی می کند و در مقابل این همه فجایع ضد بشری سکوت و بی تفاوتی را بر می گزیند هیچ فرقی با ولی فقیه ستمگری که فرمان به قتل و شکنجه میدهد ندارد آنکس که ظلم می کند و کسی که در تماشای ظلم ستمگر ایستاده است هر دو مشارکت در ظلم دارند و فردایی نه چندان دور بایستی پاسخگو باشند اگر چه همین امروز نیز عکس العمل اعمال خود را خواهند دید.

جنایات ضد بشری حکومت مطلقه فاسد که دستانش هر روز به خون جوانان ایران آلوده است چشم های هر انسانی بیدار دلی را که ذره ای انصاف و وجدان داشته باشد هر گز بخواب نخواهد رفت تا کاری کارستان کند و سعی در ریشه کن کردن ظالم داشته باشد. همه باهم با اتحاد علیه ستمگرترین جبار تاریخ بپا خیزید شک نکنید.

هر آنکس که در مبارزه با این حکومت سرتاپا ستم و جنایت درنگ و سکوت کند تردید نکند که کمک به ظلم کرده و در خون جوانان ایران شریک میباشد امروز روزی است که حق و باطل با تمام روشنی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. از طرفی حکومتی که جز شرارت و ظلم و جنایت و ریختن هر روز خون جوانی زنده است که به ظلم خود ادامه دهد تنها با اتحاد و خواست همه ملت حتی یک روز نیز نمی تواند دست به چنین اعمال ننگینی بزند قبل از آنکه همگی در عذابی سخت دچار شویم بکوشیم با تمام توان بر علیه حکومت ظالم قیام کنیم و آزادی و حکومتی مردمی بر قرار نمائیم. تلاش کنیم رهبران آزاده جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی را از بند برهانیم جهت آزادی تک به تک زندانیانی که گرفتار شکنجه در سیاهچالهای وحشتناک این حکومت خودکامه شده اند و هر روز بیگناهی را به دار می آویزند را آزاد کنیم اگر دیر بجنبیم خون بیشتری بر زمین خواهد ریخت و به عذابی سخت تر دچار خواهیم شد.

بیاد داشته باشیم چه کاری ظالمانه را تایید کنید، چه در برابر آن ساکت بمانید، هر دو یکی ست شما نیز در انجام آن سهیم هستید تکلیف خود را مشخص کنیم یا باید طرف حسین را گرفت یا یزید در این بین راه سومی وجود ندارد.

احمد ملکی دیپلمات پیشین و عضو کمپین سفارت سبز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر