پهلوانی به زور و بازو نیست. در تاریخ دیر پای ایران کهن به سختی میتوان نام پهلوانانی را به یاد آورد که در راه برقراری و حفظ این سر زمین از جان مایه گذاشته باشند. از رستم و کاوه در اسطوره استاد توس فردوسی که بگذریم، شاید یاد پوریا ی ولی اسطوره نباشد. پهلوانی که به عمد کمر خود را به خاک نشاند تا حریف او به خواست مادر پیرش از پوریا این زور آزمأیی را به خاطر اینکه آن حریف به خواسته خود برسد، زمین مبارزه را به او به بخشد.
غلام رضا تختی یکی از آن پهلوانان بود. در اهمیت تختی همین بس که پس از در گذشت او قصابی اهل کرمانشاه خود کشی کرد و بر سر در مغازه خود نوشت: "جهان بی جهان پهلوان(تختی) ارزشی ندارد"
هنر چه از نوع زور بازو باشد و چه از نوع لطافت حنجره، وقتی در خدمت مردم نباشد پشیزی ارزش ندارد. استاد شجریان با تحریم صدا و سیمای ولی فقیه به مردم پیوست. او نشان داد که پهلوانی از جنس تختی است. وقتی استاد شجریان در قلب میلیونها ایرانی جأ گرفت و به رژیم ظلم، جور، فساد و تقلب نه گفت و به نیروی مردم تکیه کرد، رژیم خامنهای با آن همه تشکیلات عریض و طویل اطلاعاتی و قداره بندان شعبان بی مخ نتوانست به او نگاه چپ بیندازد. استاد شجریان به اقیانوس مردم متکی هست و خامنهای به مزدورانی حقوق بگیر از جنس شعبان بی مخ.
در این میان داستان جوجه شاگرد استاد شجریان، فردی به نام علی رضا افتخاری، جالب توجه است. او که به یمن توجّهات استاد شجریان به نام و نشانی رسیده، با چنان اشتیاقی دزد آرای مردم را در بغل میگیرد انگار نه انگار که این ملت نداها و سهرابها را هدیه راه آزادی ایران کرده اند.
از همه سخیفتر آنکه ایشان در توجیه این خود فروختگی و عکس العمل مردم میگوید من هنرمند هستم و به همه احترام میگذارم به همین ترتیب به "رییس جمهور" هم احترام میگذارم و من یک فرد سیاسی نیستم (به نقل از سایت رجا نیوز).
تف به شرف نداشته تو. برو در محضر استاد شجریان و درس آزادگی بیاموز. استاد شجریان تمام قد در مقابل این رژیم ایستاد ولی تو خودت را به این رژیم فروختی. تو نتوانستی تختی ملت ایران شوی. استاد شجریان تختی این ملت شد.
جهان بی شجریان شجری نه خواهد داشت.
کمپین سفارت سبز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر