دولت روحانی در برزخ مشکل داخلی (مسئله تامین منابع مالی یارانه های نقدی تحمیلی از سوی دولت کودتایی برگزیده رهبریت نظام) و خارجی (مشکل تامین منابع مالی تروریسم منطقه و بین الملل ، ساخته و پرداخته رهبریت نظام) مجبور به مماشات اتمی گردیده است .
اگر سیاست یارانه های نقدی بمنظور وابسته کردن اکثریت طبقه تهیدست جامعه ایران به نظام و در نتیجه بعلت این نیاز حیاتی ، فقدان همت لازم برای تغییر این نظام بود ، سیاست ایجاد و پرورش و تامین هزینه گروههای تروریستی اعم از افراطیون شیعه و سنی،بمنظور تثبیت نظام و صدور انقلاب اسلامی،ابتدا به منطقه و سپس سایر نقاط جهان بوده است.
شاخک های این تروریسم تا آنجا پیش رفت که در قلب آمریکا(واشنگتن) قصد ترور سفیر سعودی را داشت. رژیم با تحکیم پایه های قدرت خود در منطقه (افغانستان، یمن،بحرین،عراق و سوریه و..) زمینه را برای مرحله دوم یعنی حصول به منافع استراتژیک خود در قاره های مختلف جهان فراهم می نمود . مسئله تحریم ها و بی کفایتی دولت قبلی،ورشکستگی اقتصادی نظام در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته،موجب گردید،بودجه اداری و نظامی و لجستیکی تعدادی از گروه های تروریستی خود را نتواند تامین و آنرا بموقع پرداخت نماید.
رهبری نظام، نمی توانست ،بخاطر مسائل مالی ،خطراز دست دادن، گروههای تروریستی حافظ رژیم بشار اسد در سوریه را تحمل نماید. در نتیجه مدتی پرداخت این بودجه ها به گروه های تروریستی در افغانستان،عراق،شمال آفریقا،آمریکای لاتین و جنوبی بعهده تعویق افتاد.
هدف رهبر نظام با قبول تغییرات دولتی و آمدن روحانی بدست آوردن ابزار لازم جهت حفظ وضع موجود در عراق و خلاصی بشار اسد از مهلکه انقلاب مردم سوریه بود. تفکر غالب دولتمردان رژیم این بود که با روی کار آمدن فردی که مبتکر توافقات اتمی سعد آباد بود با باز گشت به این توافق و تعهد به اجرای آن،در اولین فرصت با رفع اندکی از تحریم ها و گشایش مالی خواهد توانست این شبکه های تروریستی را حفظ نماید.اما بر خلاف انتظار،حصول به این منابع باین زودی ها میسر نشد.
خطر شورش تهیدستان موجب گردید اولین گشایش مالی حاصل توافقات اولیه اتمی را صرف بودجه یارانه های نقدی وتامین شکاف های خطرناک اقتصادی نماید. در نتیجه چند ماه پرداخت بودجه مقررتعدادی ازگروههای ترریستی بعهده تعویق افتاد . حاصل این تغافل استیصال و خشم گروههای مزبور و فروختن خود بعنوان مزدور به دول و گروههای مقتدر دیگر و درنتیجه بر گرداندن سرنیزه ها بسوی ارباب سابق یعنی جمهوری اسلامی بود.
آنچه هم اکنون در عراق می گذرد حاصل این تغییر و تحول تحمیلی و شاهد آن این مثل فارسی(کسی که در خانه شیشه ای نشسته به دیگران سنگ پرتاب نمی کند) ونیز این مثل(کسی که باد کشت،طوفان درو می کند) بود و هست. برای اولین باراستراتژی همیشگی رهبر نظام یعنی اتخاذ سیاست موازی و دو گانه که اگر اولی شکست خورد به دومی بپردازد،بهم گره خورده و در حال شکست است.
هدف رهبری رژیم،از روی کار آوردن روحانی ،با پنبه سر بریدن غرب و خرید زمان برای خیزش بعدی از یک سو و تامین منابع مالی جهت چراغ سبز نشان دادن به تروریست های منطقه ای و بین المللی خود بود تا همچون گذشته ،آن کار دیگردر محل را ادامه دهند. گروههای ساخته و پرداخته رژیم در سوریه بعلت نپرداختن حق و حساب ها و نیز هوشیاری طرف مقابل در منطقه برای نفوذ عوامل خود در صفوف و جذب آنان تبدیل به دشمن جدید آنهم در نزدیک مرزهای ایران شد .
درنتیجه بازی خطرناک پرورش تروریسم جهت حصول به مقاصد غائی نظام سرانجام کارمای جنایات این رژیم در گوشه و کنار دنیا را کف دست رهبر این رژیم گذاشت. رهبر همچون همیشه،ساکت ننشسته ازین معضل نیز علیه مردم استفاده خواهد نمود. درپی توافقات اتمی و فقدان حضور دشمن فرضی در معادلات رژیم،بهانه وی ،دشمن جدید در نزدیک مرزها و خطر تجزیه کشور است.
باین ترتیب بهانه دیگری دست رهبری نظام جهت سرکوب جریان دموکراس خواهی و طرفدران حقوق بشر در درون کشور افتاده است. اکنون ملت ایران در سرنوشت ساز ترین لحظه تاریخ خود بسر میبرد. همه بازیگران در صحنه از جمله خود رژیم به فکر منافع خودهستند.آنچه مغفول مانده وقرارست بعلت زیادیخواهی ها،اشتباهات و بیعرضگی رژیم حاکم بر ایران مورد مصادره به مطلوب دیگران علیه منافع ملی قرار گیرد ،مردم ایران و تمامیت ارضی کشورمان است.
در نتیجه سر در گریبان بردن و نشستن و منتظر معجزه ای ماندن تا فردی ظهور کند یا فلان قدرتی به داد ما برسد،این درد بزرگ را درمان نمی کند. دوای این درد ،ما مردم ایران هستیم ،که باید با درایت این سکوت و خمودگی و بی عملی را بشکنیم و با انجام اقدامات مرتبط با مبارزات بدون خشنونت و سازماندهی نیروها در ایجاد برنامه های نافرمانی مدنی حرکت دموکراسی خواهانه ملت ایران را سازمان و شکل دهیم، زیرا آنچه مسلم است ، تمام جناح های رژیم اعم ازاصلاح طلبان حکومتی و اصولگرایان فقط در صدد حفظ منافع عالی رژیم و رعایت حقوق ولایت مطلقه فقیه هستند .
پس هموطن ، آنچه منافع ملی ما ایرانیان را تامین می کند خود ما مردم ایران هستیم. بی توجهی و سکوت ما درین مقطع حساس موجب خرابی و بربادی و تجزیه کشورمان می شود .نباید بگذاریم که با عدم اقدام مناسب و بی تفاوتی ما ،نسل های بعدی با نفرت و به بدی ازنسل ما یاد کنند. دشمن اصلی ما مردم ایران و منطقه، نظام جمهوری اسلامی است با حذف این حکومت ،ایران و منطقه و جهان نفس راحتی خواهند کشید.
دفتر مرکزی کمپین سفارت سبز اسلو - نروژ
پانزدهم تیرماه 1393 برابر با ششم ژوئیه 2014