کمپین سفارت سبز آخرین رویدادهای مهم و پشت پرده رژیم اسلامی را بشرح زیر خلاصه می کند:
رهبر حکومت اسلامی با فرمان و رمز ایجاد آرامش در جامعه (پروژه آرامش رهبر رژیم، ایجاد جو رعب و وحشت و خفقان و تک صدائی گورستانی است تا با ارعاب مطلق ،مردم را وادار به سکوت مطلق نماید، تا به غرب وانمود شود مردم راضی اند. اعتراضی در بین نیست و جنبش 22 خرداد مرده است.) سه سیاست موازی را همزمان بازی می کند،تا سیاست اصلی خود را ،با پوشش دادن آن دو سیاست فرعی بنحو کامل باجرا در آورد:
یک-تطهیر هاشمی رفسنجانی با ویترین سیاسی پیشنهادی وی ،تحت نام ائتلاف ملی و ایجاد تعمّدی بمباران خبری در مورد وی و فرزندان زندانی اش ( اخیراً پسر ایشان با وثیقه آزاد گردید) ،بخاطر مطرح شدن مجدد وی ،با چاشنی قربانی شدن و مظلوم نمائی ،تا وجاهت مردمی برای قبول نظرات (ختم کلامی) در مناقشات داخلی را ،برای روز مبادا مجددا باز یابد.با این پروژه ،قرار است ،هاشمی وجیه المله شده ،بین ایرانیان داخل و خارج نقش رهبر اپوزیسیون را بازی کند.با این ترفند سعی میشود وی ،بجای خاتمی ،رهبر اصلاح طلبان نیز، معرفی گردد.
دو-گرچه احمدی نژاد بدستور رهبری امکان مانور در صحنه را ندارد. اما تا حدی که به کلیت نظام لطمه نزند و رقبای بالفعل و بالقوه مجتبی خامنه ای را منزوی،حذف و کنار بزند. نقطه به نقطه ،دستورات رهبری را باسم خود پیاده می کند. در رفتار وی و مشائی ،تعمدا نوعی رفتار و گفتار توده مردم و پوپولیستی تحت عنوان مکتب ایران حکمفرماست ،تا طبقات حاشیه نشین نظام را ،دور طیف خود جمع نموده ،از اتحاد آنان با اپوزیسیون واقعی جلوگیری نمایند.باین ترتیب اگر یکی از ماموریت های هاشمی جذب اپوزیسیون خارج است ، ماموریت نهایی احمدی نژاد جذب اپوزیسیون داخلی است.
سه-خامنه ای تعمدا، اصولگرایان را سرگرم این دو طیف مورد بحث نموده،با تقسیم جامعه به سه شق ،تک تاز و با قدرت ،باقیمانده اهداف خود را بسوی جامعه تک صدائی، پیش میبرد ،تا کماکان حرف اول و آخر را خود وی یا در غیاب وی ،فرزندش آقا مجتبی بزند. وی گفته است ،سران غرب و در رأس آن اوباما ،در پی مذاکره مستقیم با وی هستند. با اصلاح قانون انتخابات، دست وی برای تقلب وسیع و تبدیل انتخابات به انتصابات ،بدون ایجاد مشکلی فراهم میگردد.با این اقدام دیگر مشکلی بنام انتخابات در کشور هرگز وجود نخواهد داشت و یکی از کاندیداهای وی ( علی اکبر ولایتی ، غلامعلی حدادعادل ویا باقر قالیباف ) پست ریاست جمهوری را بدست خواهد آورد . بگفته وی آمریکائیان ،وحشت ایجاد یک کره شمالی دیگر ،در قلب خاورمیانه را دارند و میدانند که پوتین در پی احیای تزاریسم در روسیه است و این تنها ایران اسلامی است ،که وسیله لازم برای تحقق این هدف را می تواند در اختیار پوتین بگذارد. در نتیجه آنها (غربی ها ) حاضرند تداوم حاکمیت وی در تبارش را، بشرط تبعیّت وی از غرب و قبول شرایط آنان بپذیرند. با توجه به مراتب فوق باستحضار هموطنان میرساند:
علیرغم لابیگری های عوامل و سرسپردگان و مزدوران حکومت اسلامی در خارج و قول گرفتن آنان از غرب ،مبنی بر اینکه باید به خامنه ای تاکید و تعهد کنند، که در پی تغییر رژیم نیستند. اما آنچه مسلم است غرب و در راس آن آمریکائیان ،در پی تضعیف رژیم و کسب امتیاز و تحمیل قراردادهای ترکمانچای دیگری ،بمنظور حفظ منافع خود در منطقه بحرانی خاورمیانه ،حتی با تبدیل شدن ایران به نوعی عربستان ثانی ،یا یک کره شمالی دیگر، اما طرفدار غرب ،علیه منافع ملی مردم ایران هستند. کمپین سفارت سبز، در گذشته و در پی دعوت از غرب ،به تحریم نفتی و بانکی رژیم ،بارها خواهان تحریم سیاسی رژیم ،بخاطر نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم اسلامی در ایران و منطقه گردیده ،که نسبت به درخواست اخیر ،کمتر توجهی شده است.همانطور که هموطنان استحضار دارند، با انتخاب سناتور جان کری از طرفداران مذاکره با حکومت اسلامی ،بعنوان وزیر خارجه آمریکا ،طرف مذاکره با نماینده یا خود خامنه ای، مشخص شد و نتیجه این مذاکرات از هم اکنون قابل پیش بینی است.اگر لابی رژیم با کار شبانروزی خود ،نتیجه را باینجا رسانده، بالعکس اپوزیسیون با غرق شدن در چنبره اختلافات غیر اصولی و غیر ساختاری، ازین فرصت مغتنمی که بخصوص طی ماههای اخیر نصیب شان شده بود، حد اکثر استفاده را ننمود.اپوزیسیون بازی را نمی بایست از بالا بعنوان تماشاچی ،بلکه از کنار زمین، بعنوان مربی ،ارزیابی،کنترل و اقدام میکرد. باید رهبری اپوزیسیون (سخنگوی ملی) تاکنون انتخاب میشد، تا وی همچون یک مربی آگاه و قدرتمند فوتبال ،بازیکنان خبره خود را وارد زمین بازی کرده با قصد برد وارد عمل شوند.این کمپین بارها خواستار اتحاد رنگین کمان ملت ایران، حول محورخواسته های حداقلی ،جهت ایجاد اتحاد فراگیر در بین اپوزیسیون گردیده، تا مبارزات مدنی درین مقطع مهم و سرنوشت ساز را،هدایت و رهبری نماید. اکنون برای آخرین بار ،جهت ثبت در تاریخ ،این هشدار نهایی را میدهد ،که علیرغم ترفندهای مذکور از سوی رژیم و اربابان جدیدش ،فرصت بسیار مغتنمی پیش آمده که مدیریت و تدبیر جمعی اپوزیسیون، میتواند بازی را برعکس نموده ،ملت ایران را برنده این بازی نابرابر نماید.در عین حال ،کمپین سفارت سبز ،یکبار دیگر تأکید می کند ،که چنین فرصت تاریخی مهمی دیگر و هرگز تکرار نخواهد شد .زیرا موفق شدن ترفندهای فوق الذکر رژیم و غرب،حتمی و صد در صدی نیست.چه بسا، مقاومت های شدیدی از سوی نیروهای باصطلاح ارزشی حکومت اسلامی ، که حیات و ممات رژیم را، در داشتن بمب اتمی میدانند ،رخ خواهد داد. حکومت اسلامی برای اولین بار ،در پیچ تاریخی خطرناکی گیر کرده است.از سویی، آن قدر مذاکرات اتمی را کش داد ،که به دقیقه نود نزدیک شده ،بعد از تحلیف اوباما در ماه ژانویه و انتخابات اسرائیل در همین ماه ،ماه مارس آخرین فرصت برای رژیم خواهد بود، که در اوج ضعف و استیصال و بحران مشروعیت ،یا جام زهر اتمی را با شرایط غرب بنوشد و یا با اصل 42 فصل هفت منشور سازمان ملل مواجه شود.از سوی دیگر تمام حقه و کلک های لازم را، در انتخابات 22 خرداد 88 برای کشاندن مردم به پای صندوق ها ،جهت کسب مشروعیت داخلی و بخاطر داشتن آن مشروعیت بعنوان برگ برنده ،جهت تعامل با خارج از دست داده است.این بار مردم در انتخابات شرکت نخواهند نمود ،مگر اینکه از جانشان سیر شده باشند.رژیم باین مشروعیت ،برای اینکه همه ی بازی را نبازد احتیاج شدید دارد.اما آنرا بدست نمی آورد.
یک-تطهیر هاشمی رفسنجانی با ویترین سیاسی پیشنهادی وی ،تحت نام ائتلاف ملی و ایجاد تعمّدی بمباران خبری در مورد وی و فرزندان زندانی اش ( اخیراً پسر ایشان با وثیقه آزاد گردید) ،بخاطر مطرح شدن مجدد وی ،با چاشنی قربانی شدن و مظلوم نمائی ،تا وجاهت مردمی برای قبول نظرات (ختم کلامی) در مناقشات داخلی را ،برای روز مبادا مجددا باز یابد.با این پروژه ،قرار است ،هاشمی وجیه المله شده ،بین ایرانیان داخل و خارج نقش رهبر اپوزیسیون را بازی کند.با این ترفند سعی میشود وی ،بجای خاتمی ،رهبر اصلاح طلبان نیز، معرفی گردد.
دو-گرچه احمدی نژاد بدستور رهبری امکان مانور در صحنه را ندارد. اما تا حدی که به کلیت نظام لطمه نزند و رقبای بالفعل و بالقوه مجتبی خامنه ای را منزوی،حذف و کنار بزند. نقطه به نقطه ،دستورات رهبری را باسم خود پیاده می کند. در رفتار وی و مشائی ،تعمدا نوعی رفتار و گفتار توده مردم و پوپولیستی تحت عنوان مکتب ایران حکمفرماست ،تا طبقات حاشیه نشین نظام را ،دور طیف خود جمع نموده ،از اتحاد آنان با اپوزیسیون واقعی جلوگیری نمایند.باین ترتیب اگر یکی از ماموریت های هاشمی جذب اپوزیسیون خارج است ، ماموریت نهایی احمدی نژاد جذب اپوزیسیون داخلی است.
سه-خامنه ای تعمدا، اصولگرایان را سرگرم این دو طیف مورد بحث نموده،با تقسیم جامعه به سه شق ،تک تاز و با قدرت ،باقیمانده اهداف خود را بسوی جامعه تک صدائی، پیش میبرد ،تا کماکان حرف اول و آخر را خود وی یا در غیاب وی ،فرزندش آقا مجتبی بزند. وی گفته است ،سران غرب و در رأس آن اوباما ،در پی مذاکره مستقیم با وی هستند. با اصلاح قانون انتخابات، دست وی برای تقلب وسیع و تبدیل انتخابات به انتصابات ،بدون ایجاد مشکلی فراهم میگردد.با این اقدام دیگر مشکلی بنام انتخابات در کشور هرگز وجود نخواهد داشت و یکی از کاندیداهای وی ( علی اکبر ولایتی ، غلامعلی حدادعادل ویا باقر قالیباف ) پست ریاست جمهوری را بدست خواهد آورد . بگفته وی آمریکائیان ،وحشت ایجاد یک کره شمالی دیگر ،در قلب خاورمیانه را دارند و میدانند که پوتین در پی احیای تزاریسم در روسیه است و این تنها ایران اسلامی است ،که وسیله لازم برای تحقق این هدف را می تواند در اختیار پوتین بگذارد. در نتیجه آنها (غربی ها ) حاضرند تداوم حاکمیت وی در تبارش را، بشرط تبعیّت وی از غرب و قبول شرایط آنان بپذیرند. با توجه به مراتب فوق باستحضار هموطنان میرساند:
علیرغم لابیگری های عوامل و سرسپردگان و مزدوران حکومت اسلامی در خارج و قول گرفتن آنان از غرب ،مبنی بر اینکه باید به خامنه ای تاکید و تعهد کنند، که در پی تغییر رژیم نیستند. اما آنچه مسلم است غرب و در راس آن آمریکائیان ،در پی تضعیف رژیم و کسب امتیاز و تحمیل قراردادهای ترکمانچای دیگری ،بمنظور حفظ منافع خود در منطقه بحرانی خاورمیانه ،حتی با تبدیل شدن ایران به نوعی عربستان ثانی ،یا یک کره شمالی دیگر، اما طرفدار غرب ،علیه منافع ملی مردم ایران هستند. کمپین سفارت سبز، در گذشته و در پی دعوت از غرب ،به تحریم نفتی و بانکی رژیم ،بارها خواهان تحریم سیاسی رژیم ،بخاطر نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم اسلامی در ایران و منطقه گردیده ،که نسبت به درخواست اخیر ،کمتر توجهی شده است.همانطور که هموطنان استحضار دارند، با انتخاب سناتور جان کری از طرفداران مذاکره با حکومت اسلامی ،بعنوان وزیر خارجه آمریکا ،طرف مذاکره با نماینده یا خود خامنه ای، مشخص شد و نتیجه این مذاکرات از هم اکنون قابل پیش بینی است.اگر لابی رژیم با کار شبانروزی خود ،نتیجه را باینجا رسانده، بالعکس اپوزیسیون با غرق شدن در چنبره اختلافات غیر اصولی و غیر ساختاری، ازین فرصت مغتنمی که بخصوص طی ماههای اخیر نصیب شان شده بود، حد اکثر استفاده را ننمود.اپوزیسیون بازی را نمی بایست از بالا بعنوان تماشاچی ،بلکه از کنار زمین، بعنوان مربی ،ارزیابی،کنترل و اقدام میکرد. باید رهبری اپوزیسیون (سخنگوی ملی) تاکنون انتخاب میشد، تا وی همچون یک مربی آگاه و قدرتمند فوتبال ،بازیکنان خبره خود را وارد زمین بازی کرده با قصد برد وارد عمل شوند.این کمپین بارها خواستار اتحاد رنگین کمان ملت ایران، حول محورخواسته های حداقلی ،جهت ایجاد اتحاد فراگیر در بین اپوزیسیون گردیده، تا مبارزات مدنی درین مقطع مهم و سرنوشت ساز را،هدایت و رهبری نماید. اکنون برای آخرین بار ،جهت ثبت در تاریخ ،این هشدار نهایی را میدهد ،که علیرغم ترفندهای مذکور از سوی رژیم و اربابان جدیدش ،فرصت بسیار مغتنمی پیش آمده که مدیریت و تدبیر جمعی اپوزیسیون، میتواند بازی را برعکس نموده ،ملت ایران را برنده این بازی نابرابر نماید.در عین حال ،کمپین سفارت سبز ،یکبار دیگر تأکید می کند ،که چنین فرصت تاریخی مهمی دیگر و هرگز تکرار نخواهد شد .زیرا موفق شدن ترفندهای فوق الذکر رژیم و غرب،حتمی و صد در صدی نیست.چه بسا، مقاومت های شدیدی از سوی نیروهای باصطلاح ارزشی حکومت اسلامی ، که حیات و ممات رژیم را، در داشتن بمب اتمی میدانند ،رخ خواهد داد. حکومت اسلامی برای اولین بار ،در پیچ تاریخی خطرناکی گیر کرده است.از سویی، آن قدر مذاکرات اتمی را کش داد ،که به دقیقه نود نزدیک شده ،بعد از تحلیف اوباما در ماه ژانویه و انتخابات اسرائیل در همین ماه ،ماه مارس آخرین فرصت برای رژیم خواهد بود، که در اوج ضعف و استیصال و بحران مشروعیت ،یا جام زهر اتمی را با شرایط غرب بنوشد و یا با اصل 42 فصل هفت منشور سازمان ملل مواجه شود.از سوی دیگر تمام حقه و کلک های لازم را، در انتخابات 22 خرداد 88 برای کشاندن مردم به پای صندوق ها ،جهت کسب مشروعیت داخلی و بخاطر داشتن آن مشروعیت بعنوان برگ برنده ،جهت تعامل با خارج از دست داده است.این بار مردم در انتخابات شرکت نخواهند نمود ،مگر اینکه از جانشان سیر شده باشند.رژیم باین مشروعیت ،برای اینکه همه ی بازی را نبازد احتیاج شدید دارد.اما آنرا بدست نمی آورد.
ایام ،ایام جشن های ملی و باستانی عید نوروز تا روز انتخابات، یعنی 24 خرداد بشدت آبستن حوادث است .بنا بگزارش محرمانه وزیر اطلاعات ، علیرغم تبلیغ حکومت اسلامی مبنی بر ختم جنبش سبز ،این جنبش با تغییر ماهیت اصلاح طلبی ،به براندازی مطلق رژیم، بصورت آتش زیر خاکستر، مشغول نشو نما و یارگیری، تا دورترین نقاط کشور بوده است.وظیفه ایرانیان آزاده یعنی آنهاییکه از شخصیت، سازمان و نهاد پرستی خود ،عبور کرده ،سیاست کلان آزادی مردم ایران را و رهایی کشورمان، ازین بساط عصر حجری را ،سرلوحه تفکر و آرمان و تلاش شبانروی خود نموده اند ،این است ،که بهر نحو ممکن تا قبل از چهارشنبه سوری ، مجمع و اعضاء شورای ملی را انتخاب کرده، نگذارند رژیم ازین پیج خطرناک تحریم ها و مشکل اتمی و انتخابات پیش رو براحتی جان سالم بدر برد. باید قبل از فروش کشور بخاطر بقای رژیم و تحمیل قراردادهای ترکمانچای دیگر به نسل های آینده کشور و این بار از سوی غرب و خطرناک شدن اوضاع علیه تمامیت ارضی کشورمان ، با هدایت سخنگوی شورای ملی ،مبارزات مدنی، بطور هماهنگ و یکپارچه به نقطه اوج خود برسد. کمپین سفارت سبزپروژه ملی انتخاب سخنگوی ملی از سوی شورای ملی ایران و تداوم مبارزه مدنی با هدایت و از سوی این سخنگوی ملی را، تنها آلترناتیو ملی و فراگیر جهت رهایی از این رژیم ضد بشری و بستن طرحی نو در ایران پس از انحلال رژیم و انتخابات آزاد و فراگیر می داند.
کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی اسلو-نروژ
بیست و هفتم آذرماه.برابر هفدهم دسامبر 2012