همانطور که هموطنان استحضار دارند: پروژه مدودف - پوتین، در رابطه با جایگزینی مشائی بجای احمدی نژاد، در انتخابات آینده ،با چیدمان زود هنگام مشائی، برای یکدست ساختن مجلس آینده از طرفداران خود، کلید می خورد ،که گزارش وزیر اطلاعات به خامنه ای، مستند به شنود از تحرکات پشت پرده این اقدام، باعث انفجار بمب خبری جدید، در آستانه روز جهانی کارگر ،مبنی بر اختلاف رئیس جمهور با رهبر، بخاطر حکم حکومتی ابقای مصلحی در کابینه گردید. گرچه بخاطر آنچه که رهبر آنرا مصلحت نظام نام برد، فتیله این آتش در کمتر از دو هفته پایین کشیده شد، اما اصلاح طلبان حکومتی قهر و کینه رهبر درین ماجرا را ،بنفع خود برداشت نموده، دست به تحرکاتی زدند، که کیهان شریعتمداری آنرا ،حضور نام اصلاح طلبان، در فهرست انتخاباتی طیف مشائی نام برد.
دیدار دوستانه حسن خمینی با رهبر و از سر گیری دیدار هفتگی هاشمی رفسنجانی با وی و اظهارات محمد رضا تابش دبیر فراکسیون اصلاح طلب مجلس، مبنی بر اینکه سید محمد خاتمی نیز درین شکاف تمایل به رهبری دارد، عملا چراغ سبزی بود که از سوی اصلاح طلبان حکومتی به رهبری نشان داده شد. نمایندگان اصلاح طلب حکومتی در خارج نیز، با دعوت از مردم به سکوت و تنها شاهد دعوای دو طرف بودن و کاری نکردن و منتظر نتیجه دعوا شدن،زمینه را برای نوعی تفاهم با رهبر تدارک دیده و سرانجام در آستانه تدارک سراسری دانشجویان کشور برای اعتصاب یکروزه در 25 اردیبهشت ،تنها برای عرض اندام و عقب نماندن از قافله، ضمن هشدار های قبلی مبنی براینکه هر نوع تحرک جنبش سبز در مقطع فعلی، باعث اتحاد مجدد طیف رئیس جمهور و رهبر میگردد، مبادرت به صدور یک بیانیه نیم بند و محافظه کارانه نمودند. بدین ترتیب اصلاح طلبان حکومتی، موقعیت را بار دیگر برای وارد شدن از حاشیه به متن قدرت مناسب دیدند.
آنچه که مثل همیشه مغفول ماند مردم ایران بود و هست.این گروه برای تحقق خواسته های ضد مردمی خود، با اغتنام از این فرصت ها، با خیانت به آرمانهای مردم و وادار ساختن آنها به انحراف از هدف اصلی، با سرلوحه تولید اپوزیسیون مجازی و نابودی اپوزیسیون واقعی، با آدرس عوضی دادن، نهایت سعی و تلاش خود را بکار بردند تا، مردم را از حالت فعال به انفعال واداشته، روند رو به جلو مبارزه مردم در خصوص براندازی رژیم را منحرف،گاه با ترساندن مردم از جنگ و گاه تجزیه و این بار سکوت و خنثی بودن در مقابل دعوای رییس جمهور و رهبر و بازداشتن مردم از رادیکال شدن و یا دفاع از خود هنگام تهاجم اراذل و اوباش حکومتی،سرانجام مسیر حوادث را به سمتی ببرند که خود را به عنوان تنها آلترناتیو ممکن به خورد مردم بدهند. سکوت در مقابل مبارزات مردم سوریه، برای رهایی خود از شر اسد و خامنه ای نیز از همین مقوله بوده است.
این در حالی است که جنبش سبز تاکنون دو پیروزی مهم را پشت سر گذاشته است: شکست پروژه خلافت در خاندان خامنه ای و لو رفتن پروژه ریاست جمهوری مشایی. اکنون این جنبش با اراده محکم و استوار، انسجام و وحدت و همبستگی، در آستانه پیروزی بر سومین و آخرین خواسته خود برای حصول به آزادی و دموکراسی و جامعه مبتنی بر حقوق بشر و جدایی دین از سیاست در میهن خود ایران است. زلزله ای هم که در منطقه بجان دیکتاتورهای تک حزبی و تمامیت خواه افتاده، زمینه روانی و خارجی این اقدام نهایی را، فراهم ساخته است. جنبش مردم ایران، بی نیاز به رهبر، همچون جنبش های پیروز اخیر در مصر و تونس که بطور خودجوش دو رهبر خودکامه را به زیر کشیدند و در حال به زیر کشیدن قذافی و بشار اسد هم هستند، با یک گام دیگر خواهد توانست شعار محوری: مبارک بن علی نوبت سید علی، در تظاهرات میلیونی 25 بهمن سال گذشته را تحقق به بخشد.خوشبختانه شرایط بمراتب از دو سال پیش برای یک تحول دموکراتیک در ایران، بشکل بسیار مناسبی فراهم شده است. در جامعه ای که هرم قدرت بخاطر تقسیم غنایم کودتای 22 خرداد و نیز بیعرضگی در حل مشکلات معیشتی مردم دو شقه شده و تنها نیروی باقی مانده حکومتی، بشکل آلترناتیو دولتی نیز به دریوزگی به دو راس مشتق شده قدرت رفته است. هرگونه مبارزه مدنی اعم از اعتصابات تا تظاهرات خیابانی، از سوی مردم، موجب پیوستن نیروهای مایوس، دودل، پشیمان از سرکوب مردم بخاطر چنین رهبران نالایقی، ناراضی از شرایط روز و ترسان از آینده خود و در نتیجه ریزش انفجاری این نیروها به طرفداری از مردم خواهد شد. منطقه و جهان نیز این بار با سرعت از جنبش مردم ایران پشتیبانی خواهند نمود. همراهی، پشتیبانی وپیوستن مردم به تظاهرات دانشجویی 25 اردیبهشت زمینه را برای خیزش عمومی جنبش، در سالگرد کودتای 22 خرداد، بیش از پیش فراهم خواهد نمود. کمپین سفارت سبز اطمینان دارد صبح سحر و در آغوش گرفتن نوید پیروزی برای جنبش مردم ایران بسیار نزدیک است.
کمپین سفارت سبز
دفتر مرکزی اسلو
نروژ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر